اینک خزان
-
عنوان کتاب:
اینک خزان
- نویسنده: اویگن روگه
- مترجم: محمد همتی
- ناشر: فرهنگ نشر نو: نشر آسیم
- سال نشر: 1397
- دسترسی:
-
اینک خزان برنده جایزهٔ آلفرد دوبلین در سال ۲۰۰۹ است علاوه بر آن جایزهٔ اسپکته را در سال ۲۰۱۱ و جایزهٔ کتاب سال آلمان را در همان سال از آن خود کرده است. اقتباسی سینمایی از این رمان نیز در سال ۲۰۱۷ بر پردهٔ سینماها رفته است. این رمان تاکنون به ۳۳ زبان زندهٔ دنیا ترجمه شده است و واکنش مثبت منتقدان ادبی را برانگیخته است.
در قسمتی از این رمان میخوانیم:
دو تا از این مارماهیها را نادیشدا ایوانونا خورد که تازه به جمهوری دموکراتیک آلمان آمده بود و میخواست هرطور شده کمتوقعیاش را اثبات کند (نان خوب برای شما، همین مارماهیها برای من بس است). ایرینا، سه تا از مارماهیها را برای ساشا نگه داشت که البته او هم «به دلیل احترامی که برای شور زندگی این حیوانات» قائل بود، آنها را نخواست (قبلا همیشه مارماهی میخورد!). سه تا از مارماهیها به قصابی رسید که در عوضش از آن «بستههای دربسته» معروف به ایرینا داد که مشتریهای دیگر نباید از محتویات آن (استیک گوشت گاو، فیله خوک دودی یا ژامبون پخته) بویی میبردند. سه تای دیگر به تعمیرکار ماشین رسید. یکی به کتابفروش و سرانجام دو تای باقیمانده به خانم همکار سابقی رسید. آن زردآلوهای خشکیده مال باغ کوچک پدری همین آخری بود. جز اینها، بهْ و گلابیهای زمستانی پوستکلفتی هم بودند که ایرینا پوست کنده و خرد کرده بود و همراه زردآلوها که حالا خیس خورده بودند و انجیرهای نصفشدهای که از فروشگاه روسها خریده بود و کشمش (به جای انگور) و شاهبلوط خوراکی ( که با دستهای خودش یکتنه از تپههای کاپوت جمع کرده بود) و چند پرتقال کوبایی خشک و بیآب که درست به همین خاطر خوب برش خورده بودند (و خیلی راحت و بیدردسر از مغازهها خریده بود)، همه در ماهیتابهای قرار داشتند. ایرینا همه را غرق در کره تفت داد و به آنها کونیاک ارمنی افزود و آنها شکم غاز کریسمس را پر کرد. این غاز شکمپر را طبق دستور پختی سیصدساله آماده میکرد و چون میگفتند شاهزادگان بورگندی آن را میپختهاند، اسمش غاز شکمپر بورگندی بود.
نظر دادن
از پر شدن تمامی موارد الزامی ستارهدار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.
- نویسنده: اویگن روگه