عنوان پایان نامه
|
پیشنهادات پژوهش
|
استخراج قوانین مرتبط با نگارش پرسوجوهای SPARQL با استفاده از Log پرس وجوهای پایانه های SPARQL
|
در این پژوهش روی قالب هایی تمرکز شد که به ساختارهای متنی پرس وجوهای SPARQL مرتبط بودند. ازجمله کارهایی آتی در این زمینه بررسی قالب های نهفتهی دیگری روی پرس وجوهاست که برای نمونه این قالب ها از هستان شناس های تعریفشده بر بستر مجموعه داده های RDF نیز در تعریف خود استفاده کنند. در این پژوهش تنها پرس وجوهای ارسالشده بهسوی پایانه ی DBpedia بررسی گردید. در کارهای آتی میتوان الگوی تولید پرس وجو را روی سایر پایانه ها بررسی نمود. در این پژوهش، پرس وجوهای گنجاندهشده در بخش یادگیری پویا نیستند و با رسیدن پرس وجوهای جدید روی پایانه ی DBpedia ای مجموعه داده ها تغییر نمی-کنند. لذا در کارهای آتی می توان مدلی را درنظرگرفت که با رسیدن پرس وجوهای جدید قوانین یادگیری شده به روزگردند.
|
بکارگیری اعتماد آگاه از اطمینان برای مقابله با توصیههای غیرمنصفانه
|
یک از چالشهای مطرح در این حوزه عدم وجود مجموعه دادهای با سناریوی حمله و یا یک شبیهساز اعتماد مناسب است. بنابراین ارائه یک مجموعه داده استاندارد با اعمال حملات مختلف، میتواند به عنوان معیار مناسبی برای ارزیابی محققان در این زمینه بکار رود. در این راستا، ایجاد یک جامعه اعتماد شبیهسازی شده با داشتن حملات بکاررفته در سیستمهای اعتماد نیز میتواند مؤثر باشد؛ البته در این پایان نامه شبیهساز اعتمادی در حضور حملات توصیهای طراحی شده است، که قابلیت اعمال انواع دیگر حملات را دارا میباشد. • سعی شود با ارائه راهکارهای دیگری، مقابله با انواع دیگر حملات بکاررفته در حوزه اعتماد از قبیل خدمات غیرمنصفانه و هویت غیرمنصفانه نیز مورد توجه قرار بگیرد. • از فرمولاسیونهای دیگری به منظور بهبود راهبردها استفاده شود، برای نمونه میتوان در راهبرد شکنندگی، افزایش خطی و کاهش نمایی را به منظور تنبیه و تشویق عاملها بکار گرفت. • همچنین میتوان از روشهای هوشمند و مبتنی بر یادگیری ماشین برای تعیین مقادیر بهینه پارامترهای بکاررفته در راهبردهای باورپذیری، پویایی و شکنندگی اعتماد استفاده کرد. • در این پایاننامه، نقش افراد جامعه به لحاظ تأثیرپذیری بر یکدیگر، یکسان در نظر گرفته شدهاند. لذا میتوان در جوامعی در حضور افراد با نقشهای متفاوت، از پارامتری از قبیل نقش یا گواهینامه به منظور محاسبه اطمینان استفاده کرد. بدین معنا که نظر فردی که در جامعه نقش پررنگتری دارد و صاحب نظر است اهمیت بیشتری داشته باشد. بکارگیری نقش یا گواهینامه و پارامترهایی از این قبیل در محاسبه اطمینان نیاز به مطالعات بیشتری دارد. تفاوت در معیار ارزیابی عاملها در زمینههای مختلف و پیدا کردن ارتباط بین زمینهای نیز میتواند رویکرد دیگری محسوب شود. • اتخاذ سیاستی به منظور استخراج اطلاعات درست از روی اطلاعات نادرست، در شناسایی سریعتر عاملهای غیرمنصف جامعه مؤثر خواهد بود.
|
طراحی پروتکل مسیریابی با قابلیت تضمین کیفیت سرویس در شبکه حسگر بیسیم چند سینکی
|
به عنوان کارهای آتی میتوان پروتکلهای پیشنهادی را برای شرایطی که در آن سینک متحرک است تعمیم داد. هم-چنین لازم است روشی برای مدیریت نحوه مقابله با خروج و ورود سینک (ها) به همسایگی گرهها ارائه کرد. مساله دیگری که لازم است مورد توجه قرار گیرد، احتمال حذف سینک از شبکه است. به هر دلیل ممکن است پس از مدتی سینک از شبکه حذف شود در حالی که سایر سینکها هم چنان مشغول جمع آوری اطلاعات از محیط هستند. برای این منظور گرههایی که در همسایگی سینک(ها) قرار دارند می توانند یک برچسب زمانی زنده بودن را نگهداری نمایند. به این ترتیب که پیام تصدیقی توسط سینک برای گرهی که در فاصله تک گامی از آن قرار دارد و بستهای را برای آن ارسال کرده است، فرستاده می شود. گرههای همسایه میتوانند سینک را حذف نمایند در صورتی که آخرین زمان دریافت پیغام تصدیق از سینک، از یک حد آستانه قدیمی تر باشد. هم چنین می توان برای مصالحه بین اکتشاف و استخراج از متغیرهای فازی به عنوان نرخ یادگیری استفاده کرد. در این روش پس از همگرا شدن شبکه، پروتکل بصورت خودکار از فاز یادگیری خارج شده و با ایجاد تغییر در شبکه مجددا وارد فاز یادگیری می شود. برای این منظور می توان از پارامترهایی هم چون نرخ یادگیری استفاده نمود. به این ترتیب نه تنها سرعت الگوریتم افزایش می یابد بلکه انرژی مصرفی و نرخ دور انداختن داده کاهش می یابد. هم چنین می توان با تغییراتی در تابع هزینه، بجای استفاده از متغیرهای حقیقی از متغیرهای فازی استفاده نمود. زیرا استفاده از متغیرهای فازی، تخمین بهتری از انرژی باقیمانده مسیر و پارامترهای کیفیت سرویس را به دنبال خواهد داشت. هم چنین میتوان پروتکل های پیشنهادی را برای حالتی که ارسال داده بصورت مبتنی بر رویداد است تعمیم داد. در پروتکل پیشنهادی چند سینکی، لازم است الگوریتم را بگونه ای تعمیم داد تا قادر باشد با سناریوهایی که در آن ها، تعداد پارامترهای اندازهگیری شده از محیط زیاد است و لازم است زیر مجموعه ای از این پارامترها برای هر سینک ارسال شود(این مجموعه ها می توانند با یکدیگر هم پوشانی داشته باشند) مقابله نماید. زیرا در چنین سناریوهایی، تعداد اعمال ممکن و درنتیجه پیچیدگی الگوریتم افزایش می یابد. در پروتکل های پیشنهادی ارائه شده، در صورتی که چگالی شبکه (تعداد گرههای همسایه) زیاد باشد، گرهها نمیتوانند تمام همسایه های خود را در جدول مسیریابی نگهداری کنند. زیرا زمان بالای جستجو برای یافتن گام بعدی، منجر به افزایش نرخ حذف بسته می شود. هرچند روش هایی برای مقابله و حرص کردن همسایگان ارائه شده است اما همچنان نیاز به هوشمند نمودن نحوه انتخاب تعداد گرههای همسایه که باید در جدول مسیریابی هر گره نگهداری شود احساس میشود. در برخی از کاربردهای شبکه حسگر بیسیم چند سینکی، ممکن است سینکهای مختلف پارامترهای کیفیت سرویس متفاوتی نیاز داشته باشند. لذا لازم است در ساختار بستهها به منظور نشان دادن نوع پارامتر کیفیت سرویس درخواستی، تعدادی بیت کنترلی در نظر گرفته شود و مسئله مسیریابی به صورت یک مجموعه سیستم تصمیم گیر بیان شود. همچنین با توجه به سناریو مورد نظر میتوان روشهای متفاوتی برای محاسبه پارامتر e در پروتکل پیشنهادی دوم ارائه نمود. هر گره میتواند این پارامتر را متناسب با همسایگان خود محاسبه نماید و یا در ابتدای هر بازه زمانی، مقدار این پارامتر توسط سینک به گرهها اعلام شود. علاوه براین جهت محاسبه وزنها میتوان از رویکردهای متفاوتی مانند Negative، Positive,Gradient و Average استفاده کرد. هم چنین میتوان تغییراتی در سیاست اکتشاف/استخراج پروتکل پیشنهادی ایجاد کرد. به این ترتیب که هنگامی که وضعیت بهینگی مسیرها به دلیل تغییرات ایجاد شده در شبکه، کاهش می یابد تا زمانی که مجدداً به یک حالت همگرا برسد، از سیاست ε-افزایشی استفاده شود؛ و پس از همگرا شدن، مجدداً از سیاست ε-کاهشی استفاده شود. می توان پروتکل های پیشنهادی را بگونه ای تعمیم داد تا در کاربردهایی که شبکه ناهمگن است و لینک ها نامتقارن هستند نیز قابل استفاده باشند. هم چنین می توان در پروتکل پیشنهادی چندسینکی، استراتژی اکتشاف/استخراج را بگونه ای اتخاذ نمود که میزان استخراج/اکتشاف را متناسب با پارامتر QoS مورد نیاز، تخمین بزند.
|
روشی مبتنی بر داده های پیوندی برای مهندسی وب با رویکرد قابلیت استفاده مجدد
|
بهبود الگوریتم حاشیه نویسی و تقویت آن بمنظور مقابله با مشکلات ناشی از تطبیق متنی و همچنین ناسازگاری متنی در عبارات بکار رفته در برچسب های نمودارهای فعالیت. با توجه به اینکه کاربران در ایجاد نمودارهای فعالیت، برچسب ها را آزادانه انتخاب و مقداردهی می کنند و محدودیت خاصی بر عملکرد آن ها اعمال نمی شود، امکان اینکه برچسب ها با عناوین متناظرشان دقیقا تطبیق نداشته باشند زیاد است. مثلا ممکن است نام خصیصه یک کلاس برابر ‘creadit card’ باشد اما کاربر برای ارجاع به آن از رشته ‘card’ استفاده کند. الگوریتم حاشیه نویسی ارائه شده در حال حاضر قادر به تشخیص چنین تناظرهایی نمی باشد. بهبود این الگوریتم برای آنکه چنین مواردی را بدرستی پردازش کرده و حاشیه نویسی های لازم را تشخیص دهد می تواند به افزایش شانس تطبیق نمودار فعالیت مربوطه منجر شود. • تقویت الگوریتم حاشیهنویسی با لحاظ کردن جنبه معنایی در حاشیهنویسیهای تولید شده. در حال حاضر، حاشیهنویسیهای ایجاد شده شامل چهار جزء منبع، مقصد، متن و نوع میباشند. به نظر میرسد بتوان با ذخیره اطلاعات بیشتر در داخل حاشیهنویسیها، امکان تطبیق آنها توسط الگوریتم تطبیق را بهبود بخشید. بعنوان مثال، برای یک حاشیهنویسی نوع 3 که در آن کلاس CL با کلاس CL’ رابطهای غیرمستقیم دارد، شاید ذخیره جزئیات این رابطه، مثلا کلاسهای میانی که CL بواسطه آنها با CL’ ارتباط دارد، مفید باشد. بعنوان کارهای آتی میتوان بر روی اینکه چگونه میتوان معنا و زمینه یک حاشیهنویسی را به شکل بهتری در آن ذخیره کرد تحقیق نمود. با توجه به اینکه عمل تقویت معنایی حاشیهنویسیها به چه شکلی انجام میشود میتوان الگوریتم تطبیق را نیز بهبود داد تا از معنای افزوده شده به حاشیهنویسیها برای تطبیق بهتر و دقیقتر استفاده نماید. • بهبود الگوریتم تطبیق نمودار فعالیت بمنظور o پشتیبانی از الگوهای ساختاری و انجام تطبیق های ساختاری. الگوریتم تطبیق در حال حاضر تنها قادر به انجام تطبیق های متنی می باشد. به بیان دیگر این الگوریتم هیچ عنصری به نمودار فعالیت اضافه یا از آن کم نمی کند بلکه فقط برچسب های نمودار فعالیت را تغییر می دهد. به نظر می رسد بتوان الگوهای ساختاری تکرار شونده ای را در نمودارهای فعالیت مختلف شناسایی کرد و سپس در تطبیق نمودارهای فعالیت، از این الگوها نیز استفاده نمود. به عنوان مثال در نمودار فعالیت نشان داده شده در شکل 4 5، شش یال خروجی از گره ای با برچسب ContactDataInput به گره ای با برچسب newContact وارد می شوند. هر یک از این یال ها معادل یکی از خصیصه های کلاس Contact می باشد. اگر این کلاس بجای شش خصیصه دارای 3 خصیصه بود بجای این 6 یال، تنها 3 یال وجود داشت. بدین ترتیب در این مثال می توان یک الگو را شناسایی کرد که بر اساس آن، تعداد یال های خروجی از یک گره، برابر تعداد خصیصه های یک کلاس است. اگر الگوریتم تطبیق، نسبت به این الگو حساس باشد در زمانی که می-خواهد این نمودار فعالیت را برای مورد کاربری دیگری که با مفاهیم دیگری سر و کار دارد استفاده کند، می تواند تطبیق های مناسب تری ایجاد کند، یعنی بسته به اینکه در مورد کاربری جدید، چه مفهومی جایگزین Contact شده است، به تعداد خصیصه های آن مفهوم یال ایجاد کند. در حال حاضر، الگوریتم تطبیق فاقد آگاهی نسبت به الگوها می باشد. یکی از جهت های مهم در کارهای آتی این تحقیق، بررسی و شناسایی الگوهای رایج در نمودارهای فعالیت و نحوه پشتیبانی از آن ها توسط الگوریتم تطبیق می باشد. o پشتیبانی از حاشیه نویسی های غیرمتصل. در حال حاضر الگوریتم تطبیق، از حاشیه-نویسی های غیرمتصل پشتیبانی نمی کند و در واقع این حاشیه نویسی ها را تطبیق نمی دهد. ارائه راهکاری که بتواند این مشکل را حل کند، یکی دیگر از کارهای آتی در راستای این تحقیق می باشد. • بررسی و ارزیابی منابع وب معنایی بمنظور شناسایی منابعی که برای استفاده در روش ارائه شده مناسب تر هستند. با توجه به گستردگی منابع موجود در ابر LOD، تحقیق درباره اینکه کدامیک از این منابع برای استفاده در روش پیشنهادی مؤثرتر است موضوع مهمی است که تحقیق حاضر به آن نپرداخته است. • ارائه راهکارهای جدیدی برای رفع نیازهای اطلاعاتی از بستر وب معنایی و داده های پیوندی. در این رساله، ایده هایی مکاشفه ای برای استفاده از وب معنایی و داده های پیوندی بمنظور تأمین دانش مورد نیاز الگوریتم تطبیق مطرح شده است. بهبود و تکمیل این ایده ها از گام های مهم در راستای بهبود کیفیت روش پیشنهادی می باشد. • پیاده سازی یک نسخه عملیاتی و کاربرپسند. در حال حاضر نسخه اولیه ای از راهکار پیشنهادی پیاده سازی شده است اما این نسخه برای استفاده توسط کاربران نهایی مناسب نمی باشد. پیاده-سازی یک نسخه عملیاتی و کاربرپسند، یکی دیگر از فعالیت هایی است که در ادامه تحقیق جاری می توان به آن پرداخت.
|
تشخیص و جلوگیری حمله کرم چاله در پروتکلهای مسیریابی خوشهبندی
|
با توجه به کارهای انجام شده و اهمیت امنیت در شبکههای سیار موردی و توجه به این نکته که تشخیص و شناسایی حملات کرم چاله با راهکارهای دیگر مانند رمزنگاری بستههای داده امکان پذیر نمی باشد. بنابراین، نیاز به پروتکلی ایمن که بهینه و کارا باشد کاملا مشهود است. در این پایاننامه، روشی برای تشخیص و جلوگیری از حملات کرم چاله در شبکههای خوشهبندی پیشنهاد کردهایم. این روش به خوبی حمله را تشخیص داده و از آن جلوگیری میکند و دقت تشخیص بالایی دارد. کار بعدی ما میتواند گسترش راهکار پیشنهادی برای تشخیص و جلوگیری حملات کرم چاله در پروتکلهای تک سطحی باشد.
|
طراحی پروتکل مسیریابی بینلایهای چندمسیره با تامین قابلیتاطمینان انتها به انتها در شبکههای حسگر بیسیم
|
از جمله پیشنهاداتی که میتواند جزءکارهای آتی این تحقیق در نظر گرفته شود، در حوزه قابلیتاطمینان گره حسگر میتوان به استفاده از روشهایPoF برای تعیین نرخ خرابی قطعات، بررسی اشکالات زودگذر و یا متناوب در گرهها و ارائه روشهای پیشبینی انرژی به صورت دقیقتر و حتی الامکان با سربار پایینتر که برای مدت زمان بالاتری صورت میگیرد، اشاره نمود. همچنین در مسیریابیهای بینلایهای، مفهوم ایجاد مسیرهایی با قابلیت پیشبینی فاکتورهای مورد استفاده در امتیاز هدایت بسته میتواند مفید واقع گردد. چراکه در این صورت، امتیاز مسیر ساخته شده نه به صورت لحظهای بلکه تا زمان اعتبار مسیر سنجیده میشود. نکتهای که باید به آن توجه نمود این است که روشهای پیشبینی باید از سربار کمی برخوردار باشند و یا فقط برای یکی از فاکتورهای امتیاز هدایت بسته و با توجه به شرایط و نیاز شبکه، مورد استفاده قرار بگیرند
|
کنترل ازدحام مبتني بر مديريت منابع چندگانه در شبکههاي حسگر بيسيم چند کلاسه
|
بعنوان كارهاي آينده ميتوان به افزودن امكانات زير اشاره كرد: 1. در نظر گرفتن قابليت تحرك قابليت تحرك را ميتوان در دو سطح مطرح كرد • در نظر گرفتن گرههاي متحرك با تحرك گرههاي شبكه مطمئنا وضعيت ازدحام در شبكه به سرعت تغيير ميكند و ميتواند از منطقهاي به منطقهاي ديگر با شدت كمتر يا بيشتر منتقل شود. همچنين با تحرك هر گره، گرههاي همسايه هر گره و وضعيت منابع دردسترس هر گره نيز تغيير ميكند. بنابراين كنترل ازدحام در چنين شبكههايي ميتواند چالش برانگيز باشد • در نظر گرفتن گرههاي سينك مجازي متحرك يكي از راهكارهاي پيشنهادي استفاده از گرههاي سينك مجازي متحرك براي كاهش ازدحام و افزايش منبع ميباشد. سينکهاي مجازي با قرارگرفتن در مکانهايي که ازدحام رخ داده است ميتوانند با تغيير جهت ترافيک نسبت به کاهش ازدحام اقدام کنند. نحوه حرکت و قرارگيري سينکهاي متحرک در محل مناسب چالش اصلي اين طرح ميباشد. 2. درنظرگرفتن شبکهاي با ساختار خوشهبندي شده پروتکل پيشنهادي در شبکههاي بدون خوشهبندي ارائه شده است. خوشهبندي و عمليات مربوطه به تغيير مداوم خوشهها و انتخاب سرخوشه برروي وضعيت ازدحام بسيار تاثيرگذار است و منجر به ايجاد يک مساله چالش برانگيز شده است. بگونهاي که کمتر به آن پرداخته شدهاست. با تغيير مداوم سرخوشهها مسير جريان ترافيکي تغيير ميکند و وضعيت ازدحام نيز عوض ميشود. ميتوان کنترل ازدجام را در دو مرحله درون خوشهای و برون خوشهای انجام داد. يکي از مزاياي مهم خوشهبندي تقسيم شبکه به اجزاي کوچکتر است که باعث ميشود ازدجام سريعتر تشخيص داده شده و کنترل شود. همچنين با انتخاب مناسب اندازه هر خوشه ميتوان از مزاياي راهکارهاي مرکزي کنترل ازدحام نيز استفاده کرد 3. در نظر گرفتن پارامترهاي کيفيت سرويس خاص منظوره براي هر کلاس ترافيکي در پروتکل پيشنهادي سطوح مختلف کيفيت سرويس در نظر گرفته شده است و ترافيکها از نظر اهميت، اولويت بندي شدهاند. بعنوان کارهاي آتي ميتوان پارامترهاي کيفيت سرويس را بصورت خاص و مشخصتر در نظر گرفت بگونهاي که عمل کنترل ازدحام برای هر کلاس ترافيکي براساس سرويسهاي مورد نظرشان انجام شود. بعنوان مثال يک کلاس ترافيکي تاخير کم نياز دارد و کلاس ديگري قابليت اطمينان بيشتري نياز دارد. بنابراين در روابط ارائه شده براي کنترل منبع چندگانه صرفا اولويت ترافيکها در نظر گرفته نميشود بلکه نيازمندي شخصي هر کلاس ترافيک نيز در نظر گرفته ميشود
|
طبقه بندی چندکلاسی مقياس پذير مبتنی بر پيچيدگی داده ها
|
در ادامه این تحقیق، موارد زیر بهعنوان کارهای آتی توصیه میگردد: • در نظر گرفتن طبقه بند باینری دقیق تر برای دادههای بزرگ موجود در گرهها نزدیک به ریشه • در نظر گرفتن ویژگی هر سنجه و با مطالعه خواص مجموعه داده ها، سنجه ای متناسب با ویژگی های مربوطه برای هر زوج کلاس انتخاب شود. • اعمال سنجههای پیشنهادی برای روشهای دیگر تجزیه • تخمین کرانهای خطای بیانگر مشابهت جهت جلوگیری از محاسبه طبقه بند باینری برای هر دو کلاس • لحاظ نمودن کاربردهای عملی مانند پردازش تصویر
|
فیلتر کالمن قیاسی کاربرد در تخمین همزمان حالت و ورودی سیستم های خطی زمان گسسته
|
در قضیه 4-1 تنها یک فرم تباهیده برای گین فیلترهای MVU ارائه شده است ولی هیچ تضمینی وجود ندارد که فرم های تباهیده ی دیگری وجود نداشته باشند. بنابراین این مسئله نیازمند تحقیقات وسیعتری برای یافتن یک فرم تباهیده ی جامع برای گین فیلترهای MVU می باشد. ب) اگر چه که بخش آزمایشات نشان دهنده ی برتری روش پیشنهادی نسبت به فیلترهای MVU است اما از آنجا که روش پیشنهادی برخلاف فیلترهای MVU دارای پارامترهای قابل تنظیم است بنابراین نحوه ی تنظیم این پارامترها به صورت بهینه برای کاربردهای عملی مسئله قابل تحقیق است. از این رو بایستی راه کاری مناسبی برای تنظیم خود کار این پارامترها ارائه شود. ج) اگرچه که در فصل پنجم یک روش خطی جدید برای شناسایی مدل حالت ارائه شد که در برابر نویز فرایند مقاوم است و از طرفی تا کنون روش خطی دیگری با این خصوصیت ارائه نشده است، اما باز هم بایستی روش پیشنهادی با فیلتر های غیر خطی مقایسه شود.
|
مدیریت سؤالات متداول فارسی کاربران مبتنی بر هستان شناسی و پروفایل کاربری
|
به عنوان کارهای آینده این تحقیق، استفاده از پروفایلهای با جزئیات بیشتر کاربران میباشد. پروفایلهایی که تمامی فعالیتهای کاربران را ذخیرهسازی و نتایج را با استفاده از آنها، بهبود بخشد. از دیگر تحقیقات پیش رو، استفاده از الگوریتمهای بازیابی دقیقتر است که بجای بازیابی یک لیست مرتبط با پرسوجو، تنها یک پاسخ دقیق را نمایش دهد. کارهای دیگری که میتواند در راستای این تحقیق باشد، تولید خودکار پاسخ برای سؤال کاربر است. علاوه بر این، ابزارهای متعددی نیز در این پایاننامه مورد استفاده قرار گرفت، که گرچه سعی بر آن بود که از بهترین ابزارهای موجود استفاده گردد، اما هیچ یک، دقت صد در صدی ندارند و استفاده از ابزارهای دقیقتر ، به طور قطع دقت کار را بالا خواهد برد.
|
سیستم پرسش و پاسخ مبتني بر روابط معنايي
|
در دستهبندی پرسش ویژگیهای مورد استفاده در روش ارائه شده محدود به لغوی و نحوی میباشند، میتوان با استفاده از ویژگیهای معنایی مثل زیرشمولها یا مترادفات مربوط به کلمهاصلی دقت عملیات دستهبندی را افزایش داد. همچنین در روش پشنهادی برای دستهبندی مبتنی بر یادگیری از کرنل خطی استفاده شده است. با توجه کارهای انجام شده بویژه برای دستهبندی مبتنی بر نمایش پراکنده و نتایج آنها، با استفاده از کرنلهای دیگر مثل گوسی میتواند به نتایج بهتری دست یافت. همانطور که بیان شد برچسب نهایی براساس رفتار گذشتهی دستهبندها مشخص میشود و وضعیت کنونی داده در دستهبندها در نظر گرفته نمیشود. میتوان روش خاص برای این ترکیب پیشنهاد داد. به عنوان مثال با تعیین مقدار آستانهی برای مقادیر داده شده توسط دستهبند مبتنی بر ماشین بردار پشتیبان میتوان دقت عملیات ترکیب را بهبود بخشید. اگر مقدار تعیین شده توسط ماشین بردار پشتیبان بیش از آستانه بود، برچسب نهایی همان برچسب مشخص شده توسط ماشین بردار پشتیبان انتخاب شود، در غیر این صورت نتیجهی حاصل از ترکیب سایر طبقهبندها به عنوان برچسب نهایی انتخاب شود. روش ارائه شده در این پایان نامه برای پرسشهای از نوع Wh و Factoid میباشد، میتوان با اعمال تغییر و تکمیل بخش تحلیل پرسش سیستم را برای همه نوع پرسش آماده کرد. به عنوان مثال برای پرسشهای با پاسخ بلند یا لیستی میتوان با استفاده از تکنیکهای خلاصهسازی متن این عملیات را تکمیل نمود. علاوه براین با ایجاد آنتولوژی از روابط استخراجی میتوان از منابع دیگر موجود مثل منابع dbpedia برای پاسخ دهی به پرسش استفاده نمود. در واقع میتوان یک بخش تکمیلی در کنار روابط استخراجی استفاده نمود و در صورت نبود پاسخ مناسب در روابط استخراجی، از آن منابع استفاده نمود
|
تشخیص و پیشگیری از حملات Flooding در پروتکل SIP مبتنی بر تئوری اطلاعات
|
با توجه به افزایش گرایش به استفاده از شبکه های تلفن اینترنتی در جهان، توجه مهاجمان بیشتر از قبل به این شبکه ها معطوف شده است. این شبکه ها که با نام Voice over IP (VoIP) نیز شناخته می شوند، امکانات فراوانی را با هزینه های بسیار کمتری در مقایسه با شبکه های تلفن سنتی در اختیار کاربران قرار می دهند که این امر انگیزه کاربران را برای استفاده ی از آنها افزایش داده است. با توجه به این مسئله، مباحث مربوط به امنیت این شبکه ها نیز اهمیت ویژهای پیدا کرده است. از آنجاییکه Session Initiation Protocol (SIP) یک نقش اساسی در شبکه های VoIP ایفا می کند، حفاظت از این پروتکل در برابر انواع مختلف حملات امری مهم و ضروری است. ایجاد تماس، تنظیم پارامترهای تماس و خاتمه آن در شبکه های VoIP بر عهده پروتکل SIP است، بنابراین تضمین امنیت در این پروتکل یک امر اجتناب ناپذیر است. حملات DoS یک تهدید جدی برای شبکه های VoIP به حساب می آیند. این حملات به سه دسته حملات دستکاری داده های پیام SIP، حملات دستکاری جریان پیام های SIP و حملات Flooding تقسیم می شوند. حملات دستکاری داده های پیام های SIP می توانند به راحتی بوسیله پیاده سازی یک پارسر صحیح و مقاوم در برابر خرابی مدیریت شوند. از حملات مداخله در جریان نیز می توان با استفاده از رمزنگاری پیام پیشگیری نمود. و در صورتی که نخواهیم از رمزنگاری استفاده کنیم، یک بررسی کننده ساده جریان SIP می تواند برای پیشگیری از این حملات کارا باشد. متاسفانه بسیاری از دستگاه های انتهایی هنوز از پیاده سازی های ضعیف SIP استفاده می کنند که این امر میتواند آنها را در برابر حملات دستکاری داده و جریان SIP بسیار آسیب پذیر نماید. بزرگترین چالش باقی مانده حفاظت از شبکه های VoIP در مقابل حملات Flooding است. روش های متعددی در سال های اخیر مطرح شده اند که در تشخیص حملات Flooding راهکارهایی با درصد موفقیت بالا ارائه داده اند اما همچنان در زمینه حملات Flooding توزیع شده و حملات Flooding با نرخ پایین، نیاز به ارائه راهکارهای موثرتری هستیم. علاوه بر این در زمینه پیشگیری از حملات Flooding به خصوص در شرایطی که چندین مهاجم یک سرور را مورد حمله قرار می دهند، راهکارهای قطعی ارائه نشده است. بنابراین در این زمینه بحث برای تحقیقات بیشتر همچنان باز است. در این تحقیق، ما یک سیستم مبتنی بر تئوری اطلاعات به منظور تشخیص و پیشگیری از حملات Flooding بر روی پروتکل SIP ارائه داده ایم. در سیستم پیشنهادی از معیارهای آنتروپی شانون، رنی و Tsallis بهره برده ایم. معیار آنتروپی، امکان تشخیص تغییرات ایجاد شده در ترافیک شبکه را با دقت بالایی فراهم می کند به همین دلیل در مقایسه با سایر معیارهای اندازه گیری فاصله می تواند بهتر عمل کند. ما به کمک جدول خلاصه فشرده سازی شده ی اطلاعات بستهها، اطلاعات مورد نیاز از بسته ها را در حجمی ثابت جمع آوری کردیم. به منظور افزایش درصد تشخیص حمله و کاهش درصد پیام های هشدار نادرست، در هر مرحله آستانه تشخیص حمله را با توجه به ترافیک شبکه در بازه قبل و میزان آستانه محاسبه شده از شروع به کار سیستم تنظیم کرده ایم. از آنجاییکه هر نوع از بسته های سیگنالینگ SIP به صورت جداگانه مورد بررسی قرار می گیرند علاوه بر افزایش توسعه پذیری سیستم پیشنهادی، گمراه شدن سیستم تشخیص حمله را در برابر حملات ترکیبی تا حد قابل توجهی کاهش یافته است. پارامترهای موجود در محاسبه آنتروپیهای رنی و Tsallis قابلیت تنظیم میزان حساسیت سیستم تشخیص را برای ما فراهم می کند. با افزایش مقدار پارامتر α در آنتروپی های رنی و Tsallis به سمت عدد 0 میزان حساسیت سیستم افزایش یافته و به دنبال آن میزان پیام های هشدار نادرست نیز افزایش خواهد یافت. هر چه مقدار α به صفر نزدیک تر باشد تغییرات رخ داده در ترافیک شبکه تاثیر بیشتری در مقدار آنتروپی آن بازه خواهد داشت. افزایش مقدار α به سمت مقدار 1 در آنتروپی های رنی و Tsallis با کاهش حساسیت سیستم تشخیص و نزدیک شدن نتایج بدست آمده به نتایج حاصل از آنتروپی شانون همراه خواهد شد. با توجه به پویا بودن آستانه تشخیص حمله و اطلاعات بازه ی آموزش، سیستم پیشنهادی با رفتار شبکه کاملا سازگار خواهد بود و میتواند در شبکه هایی با رفتار های متفاوت مورد استفاده قرار گیرد. نتایج پیاده سازی نشان می دهند که سیستم پیشنهادی با درصد تشخیص بالا و میزان پیام های هشدار نادرست پایین تری می تواند حملات Flooding را تشخیص داده و از آنها پیشگیری نماید. ما سیستم پیشنهادی را با برخی از راهکارهای قبلی مورد مقایسه قرار داده ایم. نتایج پیاده سازی نشان می دهد که در مقایسه با روش Hellinger Distance (HD)، ما توانسته ایم درصد تشخیص خوبی را با کاهش میزان پیام های هشدار نادرست بدست آوریم. علاوه بر این سیستم پیشنهادی، دید بهتری از رفتار شبکه را در اختیار ما قرار می دهد و نسبت به ترافیک حمله با شدت بیشتری واکنش نشان می دهد که این امر تشخیص حملات را برای ما آسان می سازد. از آنجاییکه سیستم پیشنهادی ما از سه ثابت α، β و λ که مسئول تنظیم حساسیت سیستم در تشخیص حملات هستند، استفاده می کند، انتخاب مقادیر مناسب برای این ثوابت در افزایش درصد تشخیص حملات و کاهش میزان پیامهای هشدار نادرست تاثیر به سزایی خواهد داشت. ما این ثوابت را براساس نتایج بدست آمده از آزمایشات و تاثیر آنها در تنظیم حساسیت سیستم انتخاب کرده ایم. از جمله پیشنهادات ما برای بهبود سیستم پیشنهادی برای کارهای آتی، ارائه ماژولی است که این ثوابت را براساس وضعیت ترافیک شبکه و نیازهای سرورSIP از میزان حساسیت سیستم، به صورت پویا تنظیم نماید. این ماژول می تواند با کنترل پویای این ثوابت در شرایط مختلف شبکه، به افزایش درصد تشخیص حملات و کاهش میزان پیام های هشدار نادرست کمک شایانی نماید.
|
جمع آوری آگاه از انرژی داده های شبکه حسگر بیسیم با استفاده از تعیین مسیر بهینه سینک متحرک
|
بهبود دیگر پارامترهای کیفیت سرویس در شبکه های حسگر بیسیم مانند تاخیر، اتلاف بسته، امنیت و کنترل ازدحام با استفاده از کنترل بهینه مسیر حرکت سینک؛ 2. ارائه یک پروتکل توزیع شده برای کنترل حرکت سینک متحرک بگونه ای که از سربار ترافیکی پروتکل های مرکزی کاسته شود و نیز همگرایی در پاسخ تولید شده در تمامی گره های منبع نیز وجود داشته باشد؛ 3. در نظر گرفتن موانع متعدد در شبکه و سپس طرحریزی حرکت سینک متحرک در آن؛ 4. مشخص کردن مسیر حرکت سینک با رویکرد افزایش طول عمر شبکه حسگر در زمانیکه داده-های گره های منبع بصورت گام به گام به سینک ارسال می شوند. 5. تعیین مسیر حرکت سینک در محیط سه بعدی با در نظر گرفتن پارامترهای کیفیت سرویس انتخاب شده
|
چارچوب یکپارچه و مقیاسپذیر برای تحلیل و کاهش ریسک امنیتی با استفاده از شبکههای تصمیم بیزی
|
با وجود تلاشهای انجام گرفته در این تحقیق و سایر کارهای مشابه به منظور تحلیل و کاهش ریسکهای موجود در شبکههای کامپیوتری، چالشها و زمینههای تحقیقاتی متعددی وجود دارند که به آنها پرداخته نشده است. از این فعالیتها میتوان به موارد زیر اشاره کرد: فقدان راهکاری برای پیشبینی امتیازهای آسیبپذیریها در زمانهای آینده: ممکن است شرایط و ویژگیهای بکارگیری آسیبپذیریها و درنتیجه امتیازهای آنها در گذر زمان دستخوش تغییرات شوند. برای این منظور میتوان از شبکههای بیزی پویا استفاده نمود تا بتوان تغییرات آسیبپذیریها را در گذر زمان مدل نمود. اما مهمترین مشکل در این زمینه نبود دادههای آموزشی کافی و همچنین پایگاهدادهی مناسب از امتیازهای زمانی CVSS میباشد تا بتوان با کمک آنها تغییرات آسیبپذیریهای شناسایی شده را دنبال نمود و به یک الگوی کلی برای شناسایی رفتار آسیبپذیریها در زمانهای آینده دست یافت. تغییر ساختار مدل امنیتی به صورت پویا: در صورت شناسایی یک آسیبپذیری نوظهور بر روی میزبانها و اجزای شبکه، بایستی بتوان گره آسیبپذیری مربوطه را با کمترین هزینه در گراف حملهی بیزی درج نمود. برای این منظور باید مکانیزمی برای تعیین میزان هزینهی درج یک گره در گراف حملهی بیزی پیادهسازی شود تا هزینهی تقریبی درج یک گره را تخمین بزند و اگر هزینهی آن از هزینهی ساخت مجدد گراف حملهی بیزی کمتر باشد، اقدام به درج گره نماید. در غیر این صورت باید کل گراف را مجدداً از ابتدا تولید نمود. درنظرگرفتن روابط میان کنترلهای امنیتی و وابستگیهای اطلاعاتی میان آنها: در این تحقیق تصمیم در مورد اعمال کنترلهای امنیتی به صورت باینری درنظر گرفته شده است. در صورتی که کنترلهای امنیتی به گونهای غیر باینری باشند و همچنین در صورت تعامل میان این کنترلها، میبایست پیچیدگیهایی به مدل امنیتی شبکه افزوده شود تا بتوان این ویژگیها را مدیریت نمود. استفاده از دادههای پیوسته: در این تحقیق، ارزیابی ریسک امنیتی شبکههای کامپیوتری با استفاده از دادههای گسسته انجام شد. میتوان مدلی طراحی نمود تا این ارزیابی با استفاده از دادههای پیوسته (نظیر مقادیر سود و یا احتمالات پیوسته) نیز صورت گیرد. عدم توجه به داراییهای جایگزین و وابسته در تحلیل ریسک: در محیطهایی که برخی از داراییهای آن افزونه میباشند، بهگونهای که در صورت فقدان یک دارایی، دارایی یا داراییهای دیگر بتوانند جایگزین آن شوند، میزان خسارت ناشی از ازدستدادن هر دارایی بسته به تعداد سایر داراییهای مشابه، متفاوت خواهد بود. برای مثال، در صورتی که در شبکهای دو سرور مشابه وجود داشته باشد و با ازدستدادن یک سرور، سرور دیگر بتواند جایگزین آن شود، میزان ریسک حاصل کمتر از حالتی خواهد بود که هر دو سرور کارایی خود را ازدست دهند. بنابراین نیاز به ارائهی روشی برای تحلیل ریسک سیستمهای کامپیوتری درمحیطهایی با داراییهای افزونه حس میشود. هرسسازی درخت تصمیم قبل در زمان استنتاج: به منظور عدم انجام محاسبات و تولید زیرمجموعههایی از کنترلهای امنیتی که با هزینهی یکسان، سود قابل انتظار کمتری از سایر زیرمجموعهها ارائه میدهند. بدین ترتیب از انجام محاسبات اضافی کاسته میشود و از پیچیدگی زمانی و فضایی الگوریتمهای مورد استفاده در این زمینه کاسته میشود. ارائهی الگوریتم کلی دربارهی استنتاج در شبکههای تصمیم بیزی که فاکتور هزینه در محاسبات آنها وجود دارد: طراحی و پیادهسازی الگوریتمی کارا و بهینه برای استنتاج در شبکههای تصمیم بیزی با درنظرگرفتن فاکتور هزینه برای استفاده در گام کاهش ریسک به گونهای که الگوریتم ارائه شده در این تحقیق به عنوان حالت خاصی از آن درنظرگرفته شود. کمینهسازی اندازه گرافهای حمله: به دلیل بزرگ بودن گرافهای تولیدی، تحلیل خودکار این گرافها با مشکلاتی از قبیل زمان اجرای بالا و بهینهسازی تحلیل مواجه است. این مسئله زمانی اهمیت پیدا میکند که قصد ارزیابی امنیت شبکههایی با تعداد میزبانهای بالا را داشته باشیم. به همین دلیل، امروزه مسائل کمینهسازی گرافهای حمله بخشی از زمینههای پژوهشی و تحقیقاتی مهم به حساب میآید.
|
تشخیص و ردیابی مقاوم عابرپیاده در تلفیق توالیهای مرئی- مادونقرمز با استفاده از تلفیق ویژگیهای چندگانه بر اساس الگوریتم AdaBoost
|
استفاده از الگوريتم AdaBoost در مرحله شناسايي عابرپياده، علاوه بر مرحله رديابي، به احتمال زياد امكان وزندهي مناسب ويزگيها را فراهم ساخته و بار محاسباتي سيستم را كاهش خواهد بخشيد. علاوهبراين، استفاده و بررسي ساير الگوريتمهاي كلاسبندي در مرحله آشكارسازي و تشخيص، و انتخاب ساير ويژگيهاي موجود در هر طيف را ميتوان بهعنوان موضوعي در جهت توسعه تحقيق در نظر داشت
|
تخمین وضعیت بدن انسان مبتني بر مارکر و به روش Annealed PSO با استفاده از چند تصویر
|
همانطور که در بخش2-3-4-1- گفته شد، روشهای بهینهسازی محلی مانند روشهای مبتنی بر گرادیان، اغلب به بهینههای محلی همگرا میشوند و کارایی آنها تا حد زیادی به مقداردهی اولیه بستگی دارد. روشهای فوق زمانیکه فاصلهی تخمین اولیه تا وضعیت صحیح زیاد نباشد اغلب نتایج مطلوبی را ارائه می دهد. بنابراین استفاده از یک روش بهینهسازی محلی مثل روشهای مبتنی بر گرادیان، به عنوان یک مرحلهی اصلاح محلی پس از بهینهسازی با روش پیشنهادی، میتواند یکی از زمینههای کار در آینده باشد. در این مورد نتیجهی وضعیت تخمینی با روش پیشنهادی به عنوان مقداردهی اولیه برای روش محلی فوق محسوب میشود
|
روشی مبتنی بر الگوریتم تکاملی کوانتومیبرای حل مسأله چند هدفه زمانبندی پروژه با منابع محدود
|
)RCPSچند هدفه مي كوشد فعاليت ها را زمانبندي نمايد و منابع را طوري به آنهااختصاص دهد تا چندين معيار را بهينه كند. اگرچه ادبيات مسائل زمانبندي تك هدفه غني است ولي در زمينه زمانبندي چند هدفه هنوز چالشهای زيادي براي پژوهش هاي آتي وجود دارد. در اين تحقيق پيشنهاد هايي هم در مورد مسأله و هم در مورد الگوريتم ها معرفي شده وجود دارد كه از آن جمله مي توان به موارد زير اشاره نمود: در نظر گرفتن اهداف ديگري براي مسأله نظير ارزش خالص فعلي، تاريخ سر رسيد، مجموع تأخيرهاي وزني و غیره. • حل مسأله زمانبندي پروژه چند هدفه با درنظرگرفتن چند حالت انجام براي هر فعاليت • بهبود در مقاومت پروژه با تغيير در روش محاسبه آن • تركيب الگوريتم QEA با روشهاي جستوجوي محلي جهت بهبود جواب • استفاده از ساير روشهاي تصميم گيري چند معياره به جاي TOPSIS در روش ضريب-دهي به اهداف • تغيير در طريقه انتخاب Leader براي هر ذره در روش مبتني بر بهينه pareto براي بهبود جواب • استفاده از الگوريتم هاي پيشنهادي براي حل مسائل ديگر زمانبندي
|
طراحی یک کپچا مبتنی بر انگارهها
|
در طول تحقیقات انجام شده در این پایان نامه، به ایده ها و زمینه های جدیدی بر خوردیم که رسیدگی به آن ها خارج از بحث این پایان نامه بوده است و هر یک از آن ها، تحقیقات جدا و بازه ی زمانی مشخصی را طلب می کنند. در ادامه، به بررسی این ایده ها پرداخته و مقدمات مورد نیاز هر یک را بیان می کنیم. 6-3-1- تقویت اشباع و روشنایی انگارههای رنگی اشباع رنگی ای که برای انگاره های رنگی به دست می آید محدود است. به عبارت دیگر، سیستم بینایی تا حد مشخصی رنگ های انگاره ای را در اشباع و روشنایی بازسازی می کند. این مساله بعضا ممکن است باعث شود تا رنگ های انگاره ای تا حدودی کم قدرت یا رنگ و رو رفته به نظر برسند. مسلما عوامل مهمی که به برخی از آن ها مانند خاصیت شفافیت پس زمینه در این تحقیق اشاره شده و برخی عوامل دیگر مانند قدرت، شکل و رنگ لبه ها، محل قرارگیری رنگ انگاره ای و رنگ های محیطی در دایره ی طیف رنگی و غیره می توانند از عوامل تاثیر گذار در این مساله باشند. با بررسی و مشخص کردن عواملی که بیشترین تاثیر را در بروز پدیده ی انگاره ای دارند، می توان به افزایش اشباع و روشنایی و در نهایت زنده تر دیده شدن رنگ ها پرداخت. 6-3-2- استفاده از سایر انواع انگارههای بصری در این تحقیق تمرکز اصلی بر روی انگاره های رنگی و به طور خاص انگاره های مرتبط با کنتراست رنگ بود. همان طور که در فصل پیش زمینه هم بیان شد، تعداد دسته های موجود انگاره های بصری، بسیار زیاد هستند اما به نظر می رسد برخی از این انگاره ها، مانند انگاره های هندسی همچون دیوار کافه، پونزو و غیره که در آن ها عواملی چون عناصر کوچک لبه موثر هستند، و همچنین انگاره های مبتنی بر شار نوری مانند انگاره های چرخان و غیره نیز تا حدودی قابل مدل-سازی و تولید خودکار باشند. یکی از مزایای سیستم های پیاده شده بر اساس چنین عوامل انگاره ای، عدم نیاز به داشتن دید رنگی است که باعث فراگیرتر شدن سیستم خواهد شد. 6-3-3- مدلسازی نوع دید سیستم بینایی و تلاش برای شکستن کپچای پیشنهادی همیشه در اولین گام پس از معرفی یک کپچا، نحوه ی شکستن آن توسط محققان بررسی می شود. در مورد کپچای پیشنهادی این تحقیق نیز این مساله صادق است. پیشنهاد ما در اولین گام، مدل سازی معکوس دید رنگی در سیستم بصری انسان است که می بایست عواملی چون دید محلی، تاثیر نقاط رنگی بر روی یک دیگر طبق فراوانی سلول های دریافت کننده ی هر رنگ در سیستم بینایی، اثرات نایقینی و تفسیرهای سطح بالاتر بصری (مانند نحوه ی انتظار سیستم بینایی از دیدن رنگ ها از پشت فیلتر رنگی) و غیره در آن در نظر گرفته شوند. با داشتن چنین مدلی، ممکن است بتوان تا حدودی صفحه ی اصلی کپچا را همان گونه که سیستم بصری انسانی می بیند، برای ماشین تولید کرد. پس از آن، می بایست عملیات OCR برای شناسایی کاراکترهای مورد استفاده و همچنین انطباق تصاویر برای شناسایی تصاویر به هم ریخته شده ی سگ و گربه در بخش راهنما مورد استفاده قرار بگیرند. تنها نکته ای که در این میان همچنان مبهم باقی می ماند، مساله ی مدل سازی انتظارات سیستم بینایی است. 6-3-4- معرفی معیارهای ارزیابی تصویر مبتنی بر انگاره ها یکی از مسائل مهم در فشرده سازی و سنجش کیفیت تصاویر ثابت یا ویدئویی، تعریف معیار مناسبی برای بازنمایی کیفیت تصویر است. عمده ی این معیارها در حال حاضر بر روش های پردازش سیگنال مبتنی هستند و برای مثال نسبت سیگنال به نویز، میزان تغییرات نویز و غیره را در نظر می گیرند. تمامی این روش ها به دلیل رویکرد خود، ویژگی های بصری سیستم بینایی انسان را در نظر نمی گیرند و برای مثال در حالی که ممکن است وجود چند رنگ خاص در کنار یکدیگر در تصویر - به دلیل خواصی مانند پدیده ی کنتراست رنگ و سایر عوامل انگاره ای که در این پایان نامه به آن ها اشاره شد - باعث تقویت یا تضعیف سایر رنگ ها شود، روش های مبتنی بر نسبت سیگنال و نویز نمی توانند چنین مسائلی را پیش بینی کنند. به هر حال به نظر می رسد در صورت اعمال معیارهای اینچنینی به روش-های ارزیابی کیفیت یا فشرده سازی، نتایج بهتری از لحاظ بصری حاصل شوند.
|
متراکم سازی و بازسازی سیگنال چندکاناله ECG بااستفاده از دریافت فشرده و تبدیل موجک
|
در قسمت تنکسازی سیگنال 15 کاناله قلب، بااستفاده از PCA، میتوان از یک آستانه غیر وفقی جهت انتخاب مهمترین مقادیر ویژه استفاده نمود. 2- به نظر میرسد که وزندار کردن ماتریس نمونه برداری بااستفاده از یک معیار دیگر به جز واریانس بتواند نتیجه بهتری را به دنبال داشته باشد. 3- استفاده از الگوریتم پیشنهادی برای کاربردهای دیگر مانند فشردهسازی تصویر
|
مدلی پویا مبتنی بر منطق فازی برای تصمیم گیری با منابع توزیع شده
|
برای بهبود دقت روش ارائه شده در این پایان نامه، دو پیشنهاد زیر مطرح می شود: - انجام تقسیم فضا با توجه به نتایج درست/نادرست منابع در مورد داده ها در الگوریتم ارائه شده، در این پایان نامه از خوشه بندی برای تقسیم فضا استفاده کردیم. خوشه بندی با توجه به فاصله بین نقاط انجام می شود. در حالی که هدف اصلی در این الگوریتم همان طور که گفته شد تقسیم فضای داده ها می باشد. این عمل باید با توجه به توانایی منابع پایه در تصمیم گیری انجام شود. به این صورت که فضا طوری به نواحی مجزا تقسیم شود که در هر فضا حداقل یک منبع کارآ با دقت بالا موجود باشد. به این منظور لازم است علاوه فاصله داده ها، به درستی یا نادرستی پاسخ منابع هم توجه شود. - ارائه معیارهای ارزیابی قوانین فازی، خاص صورت مساله یکی دیگر از راه هایی که می تواند باعث بهبود دقت ابرمدل ساخته شد گردد، تعریف معیارهای ارزیابی دیگری برای قوانین است که خاص این صورت مساله و با توجه به منابع مختلف تعریف شوند.
|
ابرزمانبند دورانديش آگاه به انرژی برای سيستمهای مشبك محاسباتی
|
در اين رساله بيان شد که مديريت مصرف انرژی در سيستمهای مشبک محاسباتی امروزه به چالشی مهم تبديل شده است. علل متعددی همانند هزينه بالای عملياتی، توليد گرما و مسائل محيطي، قابليت اطمينان و مقياسپذيری باعث اهميت يافتن اين موضوع بودهاند. از اينرو در سالهای اخير با جذب توجه محققان، شاهد ارائه روشهای متنوعی برای مديريت مصرف توان در اين سيستمها بودهايم؛ که به طور کلی روشهای پيشنهادی در قالب دو دسته ايستا و پويا گنجانده میشوند. اما زمانبندی آگاه به توان، روشی پويا و کارآمد برای کاهش مصرف انرژی است، که میتواند بر پايه خواباندن پويای منابع و يا تغيير پويای سرعت پردازشی باشد. روش خواباندن پوياي منابع برای بارهای کاری سبک و قابل پيشبينی مناسب میباشد و با سربارهايي به لحاظ زمان و مصرف انرژی و هزينه استهلاک منابع همراه است. با اين حال میتواند در شرايط مناسب به عنوان راهحل مکملی برای روشهای پويا بکار گرفته شود. اما با ايجاد قابليت کار در چندين سرعت پردازشی برای پردازندهها، زمانبندی بر پايه تغيير پويای سرعت به عنوان روشی کارآ در پژوهشهای محققان مطرح شده است. با توجه به پژوهشهای پيشين الگوريتم زمانبندی آگاه به توان شامل تصميمگيری در سه گام تنظيم فرکانس، مرتبسازی برنامهها و نگاشت آنها میباشد. زمانبندهايي که تاکنون ارائه شدهاند در گام انتخاب فرکانس يا برنامه محور بودهاند و سرعت پردازشی را بر اساس خصوصيات برنامه از قبيل موعد مقرر آن تعيين کردهاند؛ و يا سيستم محور بوده و با توجه به حجم کاری سيستم تصميم گرفتهاند. هر کدام از اين دو رويکرد با کاستی عدم توجه همزمان به شرايط سيستم و برنامه همراه است. در اين پژوهش بحث شد که تعيين فرکانس مناسب با در نظر گرفتن شرايط سيستم و خصوصيات برنامه در قالب حرکت به سمت يکنواختسازی سرعت پردازشی سيستم راهکاری مناسب برای تنظيم فرکانس است. هر چند ايده يکنواخت کردن سرعت کاری سيستم، که به صورت تئوری نيز مورد بررسی قرار گرفته است، به طور کامل قابل حصول نيست، ولی جهت حرکتی مناسب برای انتخاب فرکانسها را نشان میدهد. برای نزديک شدن به هدف يکنواخت کردن سرعت پردازشی، مفهوم جديد موعد مقرر مجازی برای برنامهها تعريف شده است. اين مفهوم به طور متوسط مانع کم شدن سرعت اجرايي برنامهها در شرايطی میشود که حجم کاری سيستم کم است؛ از اين رو کمک میکند تا نياز به افزايش زياد سرعت در ترافيکهای شديد کاری سيستم نيز کاهش يابد. همچنين اين مفهوم کمک میکند تا در کنار خصوصيات برنامه شرايط سيستم نيز در تصميمگيری برای انتخاب فرکانس لحاظ شود. بر پايه ايده يکنواختسازی سرعتهای پردازشی، روش مرتبسازی جديدی به نام هاف نيز در اين پژوهش ارائه شده است که سيستم را در کاهش مصرف انرژی کمک میکند. عملکرد روش هاف در کاهش مصرف انرژی مورد تحليل تئوری قرار گرفته است. بررسی پژوهشهای گذشته حاکی از آن است که کارايي يک نگاشت در آنها غالبا بر اساس خصوصيات منبع تعيين میشود. اين در حالی است برنامهای که بر روی منبع در حال اجرا میباشد نيز بر روی نرخ مصرف انرژی اثر میگذارد. در اين پژوهش اثر پارامترهای متفاوتی از منبع و برنامه بر روی مصرف انرژی مورد بررسی و تحليل قرار گرفتند. همچنين پارامترهايي ترکيبی (همانند و ) که تابعی از خصوصيات هر دو منبع و برنامه هستند، تعريف شدهاند. اين پارامترها کمک میکنند تا بتوان نگاشت مناسبتری را برای برنامهها پيدا نمود. زمانبند پيشنهادی علاوه بر استفاده از سه گام ذکر شده از فاز پذيرش برنامهها نيز به عنوان فرصتی برای صرفهجويي در مصرف انرژی استفاده میکند. در واقع يکی از خصوصيات ذاتی سيستمهای محاسباتی بزرگ نرخ بالای اجراهای ناموفق در آنها است؛ و از اينرو بخش قابل توجهی از انرژی مصرفی در اين سيستمها بدون حصول نتيجه مورد نظر، به هدر میرود. به همين منظور مولفهای به نام JSM که با استفاده از تئوری بازیها مدل شده، برای زمانبند آگاه به توان پيشنهاد شده است. اين مولفه با توجه به شرايط سيستم (همانند ميزان بهرهبرداری از منابع) و خصوصيات برنامه (همانند احتمال خرابی و يا ظرفيت پردازشی مورد نياز) مسئوليت کنترل پذيرش برنامه ها را به عهده دارد. توجه به شرايط سيستم و خصوصيات برنامهها کمک میکند تا بتوان در کنار کاهش هدر رفت انرژی، در صورت عدم لطمه به ساير برنامهها و توانايي سيستم از ميزان اشتباهات در رد برنامهها نيز کاسته شود. ارزيابی روش پيشنهادی در شرايط مختلفی که میتوانند بر روی قابليت روشهای مديريت توان تاثير بگذارند (از جمله سطوح متفاوت ناهمگونی منابع و يا بارهای کاری مختلف)، نشان میدهد که در مقايسه با ساير روشهای مرتبط از توانايي بهتری در کاهش مصرف انرژی و پايبندی به موعدهای مقرر برنامهها دارد. همچنين نتايج آزمايشها حاکی از آن است که با افزايش فرصتها برای کاهش مصرف انرژی (افزايش ناهمگونی منابع و کاهش ميزان بار کاری سيستم)، روش پيشنهادی عملکرد بهتری در استفاده از شرايط از خود نشان میدهد. بعلاوه تحليل عملکرد روش پيشنهادی در حضور مولفه JSM بيانگر اين حقيقت است که پذيرش آگاه به توان برنامهها میتواند هم به لحاظ کاهش مصرف انرژی و هم افزايش کارايي سيستم مفيد باشد. در پايان لازم به ذکر است که در ارزيابی روش پيشنهادی از بار کاری سيستمهای حقيقی استفاده شده، و پيکربندی سيستم بر پايه خصوصيات منابع محاسباتی واقعی تعيين گشته است. اما هدف اين رساله کاهش انرژی مصرفی برای محاسبات در سيستمهای مشبک محاسباتی بود. بخش ديگری از انرژی مصرفی در اين سيستمها توسط منابع شبکه مصرف میشود. بدست آوردن مدلی مناسب برای محاسبه انرژی مصرفی در تبادلات شبکهای و به دنبال آن لحاظ آن در روش پيشنهادی به منظور کاهش انرژی مصرفی ارتباطات (بخاطر وابستگیهای دادهای بين برنامهها)، را میتوان به عنوان توسعهای مناسب بر اين تحقيق دانست. همچنين همانطور که در اين رساله بيان شد، روشهای خواباندن پويای منابع میتوانند مکملی برای زمانبندهايي باشند که بر پايه تغيير پويای سرعت منابع کار میکنند. بنابراين، با استفاده از روشهای پيشبينی بار کاری میتوان روش پيشنهادی را به شکلی توسعه داد که در بار کاری های سبک علاوه بر کاهش فرکانس در صورت بيکاری تعدادی از منابع را به حالت خواب ببرد. البته به منظور کارآ بودن روش میبايست نخست معيارهای خوبی برای هزينههای مربوط به سربار زمانی، مصرف انرژی و استهلاک منابع تعريف شود تا بتوان ميزان سودمندی روش را به خوبی مدل نمود. همچنين کار بر روی روشهای پيشبينی بار کاری سيستم نيز به علت تاثير زياد آن بر کارايي زمانبند از اهميت خاصی برخوردار میباشد. مجازیسازی، موضوع ديگری است که میتواند در بحث مديريت مصرف انرژی در سيستمهای محاسباتی با کارآيي بالا مورد توجه قرار گيرد. امروزه سيستمهايي همانند اَبرها در قالب ماشينهای مجازی به کاربران خود سرويس میدهند. وجود لايه مجازیسازی سرباری را چه به لحاظ مصرف انرژی و چه به لحاظ کارايي برای سيستم به همراه دارد. علاوه بر آن بار کاری که توسط هر کدام از ماشينها پردازش میشود میتواند بر روی مصرف آن ماشين و يا ماشينهای مجاور که در بستر فيزيکی مشترک مقيم هستند، اثر بگذارد. امروزه، بررسی رفتار مصرف توانی و تحليل عوامل موثر بر ميزان مصرف انرژی برای منابع محاسباتی در اين محيطها چالش داغ تحقيقاتی است. تحقيق انجام گرفته در اين رساله میتواند برای سيستمهايي که در قالب يک بستر مجازیسازی کار میکنند توسعه داده شود. مواردی که بيان گرديد از مهمترين موضوعاتی هستند که در ادامه اين پژوهش میتوانند مورد توجه قرار بگيرند.
|
مدلسازی سطح بالا و مبتنی بر خصوصیات بارکاری از توان مصرفی محاسبات
|
هر روزه حجم زیادی از انرژی در سراسر دنیا صرف پاسخ به وابستگی گسترده زندگی بشر به سامانههای محاسباتی میشود. این امر سبب شده است که مصرف بهینه انرژی یک نیازمندی پایهای در محیطهای محاسباتی قلمداد شود، تلاش در راستای بهبود مصرف توان به صورت فعالی در محافل تحقیقاتی دنیا دنبال میشود. در این راستا، آگاهی از رفتار مصرف توان در این سامانه ها اهمیت ویژه ای یافته و تحقیقات مختلفی در زمینه ی بررسی رفتار مصرف توان، مطالعه در عوامل مؤثر در آن، مدل سازی و پیش بینی یا تخمین توان مصرفی در محافل مختلف علمی در جریان است. داشتن مدل از مصرف توان محاسبات میتواند کاربردهای متنوعی از جمله مدیریت آگاه به توان، درک رفتار مصرف توان، توسعه نرمافزارهای توان-بهینه، و نظارت و حاسبرسی مصرف انرژی سامانهها داشته باشد. رویکرد غالب گذشته، نگاه منبعمحور به این مسأله دارد که در آن توان مصرفی بر حسب میزان فعالیت سیستم یا اجزای آن تخمین زده میشود. در مقابل این رویکرد، می توان دیدگاه با محوریت بارکاری را مطرح نمود، که در آن بر ارتباط رفتار مصرف توان با خصوصیات بارکاری تکیه می شود. با توجه به اهمیت یافتن مؤلفه ی پویای مصرف توان که عمدتا حاصل نوع و رفتار بارکاری است، توجه به رویکرد دوم امروزه بیش از گذشته مورد نیاز است. گر چه تحقیقات مختلفی در حوزه ی ارتباط بین خصوصیات بارکاری و رفتار مصرف توان صورت گرفته است، روش های ارائه شده عمدتا به منبع وابستگی دارند. این بدان معناست که دستاوردهای تحقیق یا بخشی از آن با تغییر سکو از یک معماری به معماری دیگر از اعتبار خواهد افتاد و نیاز به تکرار مطالعات یا حداقل تکرار بخشی از اندازه گیری ها و تحلیل ها خواهد بود. در مقابل، تحقیق حاضر ایده بنا کردن مدل بر اساس خصوصیات مستقل از ماشین برای بار کاری و خصوصیات مستقل از بار کاری برای ماشین را پیشنهاد میکند که با توجه به امکان سنجش و استخراج این خصوصیات قبل از اجرا، امکان پیش بینی مصرف توان بارکاری قبل از اجرای آن را فراهم خواهد کرد. اگر چه مدلسازی برخط مصرف توان بر اساس شمارندههای بازدهی به شکل وسیعی مورد تحقیق واقع شده است، بهینهسازی انرژی در محیطهای محاسباتی بزرگ-مقیاس نظیر خوشهها و گریدهای محاسباتی نیازمند مدلهایی با محوریت بار کاری و قابلیت پیشبینی مصرف توان قبل از اجرا میباشد. چارچوب پیشنهادی در این پایاننامه برای پیشبینی مصرف توان بارهای محاسباتی چندریسمانی قبل از اجرای آنها، تلاش میکند با ساختن مدلی از مصرف توان بر اساس خصوصیات بار کاری و ماشین پاسخ مفیدی به این نیازمندی ارایه نماید. بزرگترین خصوصیت این رویکرد مدلسازی در عدم وابستگی به خصوصیاتی از بار کاری است که به معماری زیرین وابسته هستند. در غیر این صورت توانایی مدل در پیش بینی قبل از اجرا، به خاطر چنین وابستگی، طور جدی مورد تهدید واقع میشد. برای مهار پیچیدگی ناشی از تعدد پیکربندیهای ممکن از تعداد ریسمان و فرکانس کاری، چارچوب پیشنهادی عملیات مدلسازی را به دو زیرمدل تقسیم میکند: در گام اول یک R-Model بر اساس رابطه فیزیکی مصرف توان و با کمک یادگیری ماشین یک پیشبینی از مصرف توان در حالت مرجع (یک ریسمان اجرا در یک فرکانس خاص) انجام میدهد. سپس خروجی این زیرمدل توسط یک S-Model به طور تحلیلی به تعداد ریسمان اجرا و فرکانس مورد نظر مقیاس داده میشود. در ایجاد اولین زیرمدل یعنی R-Model رگرسیون غیر خطی با استفاده از شبکه عصبی پرسپترون چندلایه به کار گرفته شده است. ورودیهای این زیرمدل خصوصیاتی مستقل از ماشین متعلق به بار کاری میباشد که با توجه به رفتار ذاتی بارهای کاری تعریف و استخراج شده اند. از جمله میتوان به خصوصیاتی نظیر محلیت دسترسی به حافظه و توازیپذیری در سطح دستورالعمل اشاره نمود. این خصوصیات با استفاده از دانش خبره تبیین وتعریف شده و با معیارهایی نظیر تحلیل همبستگی پشتیبانی شده است. از جمله، اثراتی نظیر فشار بار کاری بر اجزای مختلف ریزمعماری و سهم محاسبات برونتراشه و درونتراشه در تبیین این خصوصیات در نظر گرفته شده اند. در گام بعدی یعنی S-Model، از رابطهای تحلیلی بر پایه قانون سرعتافزایی Amdahl برای مقیاسدهی توان محاسبه شده توسط R-Model به تعداد هسته و فرکانس اجرای مورد نظر استفاده شده است. بدین منظور، تحقیق حاضر اقدام به گسترش رابطه Amdahl برای توان مصرفی با در نظر گرفتن اثر فرکانس و تعداد ریسمان اجرا نموده است. برای ارزیابی مدل پیشنهادی، آزمایشاتی بر روی انواع مختلفی از ماشینها و بارهای کاری انجام شده است تا میزان دقت مدل در مقایسه با اندازهگیریها واقعی مصرف توان سنجیده شود. نتایج آزمایشات بیانگر دقت بالای این رویکرد مدلسازی برای انتخابهای مختلف برنامهها و ماشینها میباشد. میانگین خطای مدل برای شش ماشین مختلف آزمایش شده 7/3% اندازهگیری شده است. علاوه بر این، عملکرد مدل در مقیاسدهی به تعداد هستهها و فرکانسهای مختلف نیز سنجیده شده است که حاکی از نتایج قابل قبول در این زمینه (خطای کمتر از10%) میباشد. از جمله کارهای آیندهای که در ادامه این تحقیق میتوان بدان پرداخت، میتوان به تلاش برای پوشش دادن شرایط وسیعتری توسط چارچوب پیشنهاد شده مدلسازی توان اشاره نمود. به عنوان مثال فرض این تحقیق بر اساس تعداد ریسمان اجرای برابر یا کمتر از تعداد هستههای پردازشی است. هر چند این فرض در مورد خیلی از بارهای کاری محاسباتی فرض معتبری است، مطالعه و مدلسازی توان در شرایطی که تعداد ریسمان بیش از تعداد هستهها استفاده شود قابل تحقیق است. تداخل ریسمانهای برنامههای مجزا نیز خود یک موضوع قابل بررسی در آینده است. ضمنا با توجه به سایر انتخابهای ممکن برای تابع مدل از جمله روشهای فازی یا رگرسیون قطعهای-خطی، تمرکز بر روی تابع انتخابی برای مدل میتواند کار آینده دیگری باشد. یکی دیگر از موضوعات قابل تحقیق، تمرکز بر روی روش تخمین ضرایب مدل تحلیلی مقیاسدهی بر اساس خصوصیات مناسبی از رفتار موازی برنامهها و توان توازیسازی منبع میباشد. علاوه بر این، تلاش برای پیشبینی انرژی مصرفی محاسبات میتواند به عنوان یک کار آینده در نظر گرفته شود. برای این منظور باید از دستاوردهای تحقیق در زمینه پیشبینی زمان اجرای برنامهها استفاده نمود تا با پیوند دادن این دو حوزه تحقیقاتی به نتیجه مورد نظر رسید. در نهایت، تلاش برای کاهش سربار محاسبه خصوصیات بار کاری و تسهیل فرایند به دست آوردن ورودیهای مدل را میتوان به عنوان یکی از کارهای تحقیقاتی مفید برای آینده قلمداد نمود
|
تشخیص خودکار هایپرپلازی داکتال نرمال با استفاده از تصاویر هیستوپاتولوژی
|
از آنجایی که تاکنون سیستمهای زیادی برای تشخیص این بیماری پیشنهاد نشده است، نوآوریهای زیادی در این زمینه میتوان انجام داد. همانطور که گفته شد، هدف این سیستم تشخیص بیماری هایپرپلازی داکتال نرمال است که در صورت تشخیص به موقع میتوان از تبدیل شدن آن به سرطان جلوگیری کرد. از طرفی از آنجایی که تشخیص این بیماری وابسته به نظر پزشک است، با داشتن سیستمی خودکار میتوان به عنوان نظر دوم به پزشک در تشخیص کمک کرد. با توجه به مطالعات انجام شده در طول انجام این پایاننامه و نیز اهداف دنبال شده در خود پایاننامه موارد زیر به عنوان کارهای آینده در این زمینه کاری پیشنهاد میشود. به عنوان پیشنهاد اول میتوان این سیستم را برای تشخیص کارسینوم داکتال درجا نیز تعمیم داد. کارسینوم داکتال درجا نوعی از سرطان سینه محسوب میشود که تشخیص آن نیز وابسته به نظر پزشک است و ایجاد سیستمی خودکار برای تشخیص آن میتواند به تشخیص بهتر بیماری کمک کند. پیشنهاد دوم گسترش بردار ویژگی است، میتوان سایر ویژگیهای مدنظر پزشک که به دلیل نادر بودن در این پایاننامه مورد استفاده واقع نشد را به بردار ویژگی اضافه کرد. ترکیب ویژگیهای مدنظر پزشک با سایر ویژگیهای تصویر نیز ممکن است به تشخیص دقیقتر بیماری کمک کند. پیشنهاد دیگر گسترش ایده مورد استفاده در تقطیع به سایر تصاویر است. میتوان کانتور فعال پیشنهادی را برای استخراج مدل رنگ تصاویر مشابه مثلا سرطان پروستات یا سایر تصاویر استفاده کرد و در صورت نیاز با توجه به آنها آن را تغییر و بهبود داد.
|
ماشین بردار پشتیبان دوگانه ساختاری چگالیگرا برای مسائل خطی
|
الگوریتم S-TWSVM سعی در جلوگیری از مشکل تداخل اطلاعات ساختاری بین کلاسهای مثبت و منفی میکند. این موضوع نمیتواند عدم رخداد تداخلات اطلاعات ساختاری بین کلاسترهای یک کلاس را تضمین کند. از طرف دیگر در متد S-TWSVM اشارهای به نقاط دادهای نویزی که میتوانند روی ساختار توزیع دادههای یک کلاس اثر بگذارند، نشده است. به منظور رفع این مشکلات، ما در این نوشتار الگوریتم Density Oriented Structural Twin Support Vector Machine ( به اختصار DOS-TWSVM نامیده میشود) را معرفی کردیم. ما راهحلی برای مدیریت و کنترل تداخلات اطلاعات ساختاری بین کلاسترهای یک کلاس پیشنهاد کردیم، در این راهحل از جمع وزنی اطلاعات ساختاری کلاسترهای یک کلاس استفاده میشود. بهمتظور جلوگیری از اثرات نقاط دادهای نویزی روی ساختار دادهها، ویژگیهای چگالی (تراکم) نقاط دادهای استفاده میشوند. آزمایشات و نتایج بدست آمده مبین این است که DOS-TWSVM بهتر میتواند این اطلاعات ساختاری را استخراج کند، همچنین الگوریتم پیشنهادی این نوشتار، از نظر صحت طبقهبندی از S-TWSVM بهتر است در حالیکه زمان آموزش هر دوی این الگوریتمها تقریبا یکسان میباشد. یکی از محدودیتهای الگوریتم DOS-TWSVM این است که این الگوریتم باید k-nearest neighbor را برای همه نمونهها پیدا کند. لذا فرآیند انتخاب پارامتر k از موضوعات کارهای آینده خواهد بود همچنین اینکه چگونه میتوان سرعت الگوریتم را بیشتر افزایش داد نیز یک موضوع اصلی در آینده میباشد.
|
یادگیری فعال در سیستم شخصیت شناسی از روی صدا
|
با توجه به مجموعه عوامل و پارامترهای موثر در طراحی این سیستم می توان دریافت که بعضی از پارامترها دارای عدم قطعیت هستند، در یک نگاه جامع تر می توان عوامل مختلفی را برای وجود این عدم قطعیت ها برشمرد که از آن جمله می توان به کمیت و کیفیت نامناسب اطلاعات جمع آوری شده و یا حتی ناکارآمدی ساختار مدل های ریاضی که برای توصیف پدیده بکار می روند، اشاره کرد. شکل های ۱-۶ و ۲-۶ ضرایب مل کپستروم بدست آمده از صدای یک فرد با دو بار ادا کردن کلمه ی صبح بخیر در وضعیت های مختلف را نشان می دهد. همانطور که ملاحظه می کنید وقتی که یک کلمه در دو وضعیت یکسان گفته می شود ضرایب بدست آمده تقریباً یکسان است و تغییر زیادی نکرده است اما اگر همان کلمه در وضعیت های مختلف فرد مثلاً در صورت بیمار بودن فرد یا خواب آلودگی فرد ادا شود در ضرایب بدست آمده اختلاف زیادی مشاهده می شود.
شکل ۱-۶- ضرایب فرکانس مل کپستروم بدست آمده از صدای یک فرد با دو بار ادا کردن کلمه ی صبح بخیر در دو وضعیت یکسان
شکل ۲-۶- ضرایب فرکانس مل کپستروم بدست آمده از صدای یک فرد با ادا کردن کلمه ی صبح بخیر در دو وضعیت متفاوت سالم و بیمار که از این مبحث می توان نتیجه گرفت که عدم قطعیت می تواند کارایی سیستم را کاهش بدهد. در نتیجه برای بهبود کارایی سیستم پیشنهادی باید این عدم قطعیت ها را نیز بتوان کاهش داد. معمولا عدم قطعیت به دو نوع عدم قطعیت اتفاقی و عدم قطعیت سیستماتیک تقسیم بندی می شود. عدم قطعیت اتفاقی در شرایطی ظاهر می شود که تغییرات ذاتی و طبیعی در ورودی ها یا پارامترهای مدل وجود دارد و تنها وجود داده های فراوان آن را جبران می کند. دسته دوم وقتی به وجود می آید که فقدان اطلاعات در مورد مدل یا فرآیند وجود داشته باشد و درک صحیحی از پدیده ها و اتفاقات نداشته باشیم. این نوع عدم قطعیت با افزایش یافتن اطلاعات در مورد ساختار ریاضی مدل کاهش پیدا می کند.
|
استخراج و توصیف ویژگی در تصاویر رنگ-عمق
|
باتوجه فرصت و توان محدود، در اين پژوهش فقط به برخي از چالشهاي موجود در زمينه منطبقسازي پرداخته شد. بنابراين در این بخش توصيههايي براي بهبود به علاقهمندان در اين زمينه پيشنهاد ميشود. 5-2-1- توصيههايي براي بهبود توصيفگر توصيفگر پيشنهادي هيستوگرامي از گراديانهاي رنگي ايجاد مينمايد. اما ميتوان بجاي هيستوگرام مقايسهاي بين بخشهاي مختلف ناحيه انجام داد و سپس رشتهاي از صفر و يك بهعنوان توصيفگر محاسبه نمود. اين كار موجب افزايش كارايي از نظر زمان و حافظه و همچنين عملكرد كلي تناظريابي خواهد شد. همچنين به عنوان روشي ديگر ميتوان بهجاي استفاده از گراديانهاي كانال رنگ، از خود اطلاعات رنگ بهره برد. بهگونهاي كه توصيفگر بيان كند ناحيه از چه رنگهايي تشكيل شدهاست. تلفیق اطلاعات رنگ و عمق در ایجاد هیستوگرام نیز ایدهی دیگری برای بهبود توصیف میباشد.
5-2-2- توصيههايي براي پيشپردازش تصاوير عمق باتوجه به اينكه كانال عمق تصاوير RGB-D نويز بالايي دارد، روشپيشنهادي، اطلاعات عمق را با استفاده از فيلتر دوطرفه هموارسازي مينمايد. اعمال اين فيلتر بسيار زمانبر است. جايگزين كردن اين فيلتر با فيلتر ديگري كه هموارسازي را در زمان كوتاهتري انجام دهد، سرعت را بهطور چشمگيري بالا خواهد برد.
|
دادهكاوي مبتني بر نظريه استنتاج تجربي
|
روشهاي ارائه شده در اين رساله يك ايدهي اوليه است كه از مكانيزم تفكر در انسان، براي حل مسئله دادهكاويبهره ميبرند.بهطور حتماز جنبههاي مختلفي ميتوان اين رويكرد را توسعه و بهبود داد كه در ادامه به آن اشاره ميشود: • بهرهگيري از پردازش موازي: يكي از ويژگيهاي بارز مغز انسان، سرعت بالاي پردازش اطلاعات و استنتاج ميباشد. اين امر مرهون پردازشهای موازي است كه در ميلياردها نرون مغز صورت ميگيرد. امروزه توجه فراواني به استفاده از پردازشهای موازي براي حل مسائل پيچيده و زمانبر شده است. بنابراين يكي از اهداف مهم در ادامه اين رساله، بهبود و ارتقاء پياده سازي روشهاي پيشنهادي از جنبههاي نرمافزاري و سختافزاري ميباشد. • توسعه براي محیطهای توزيع شده : استفاده از روشهای معمول،براي كشف قوانين از پايگاهدادههاي توزيعشده، بسيار زمانبر ميباشد و هزينهي ارسال كل تراكنشها به سايت مركزي با توجه به حجم بالاي آنها، زياد است.بنابراين نياز به روشهايي است كه بتواند با در نظر داشتن اين مسائل، در اين نوع پايگاه دادههاقوانين را استخراج نمايد.
|
بهبود تقطیع تصاویر RGBD با استفاده از مدل تصادفی مارکوف
|
به عنوان پیشنهادهای آینده برای بهبود عملکرد تقطیع تصویر میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
ما در این پایاننامه از تقطیع فریم قبلی تنها به صورت دستههایی در تابع انرژی استفاده کردیم، درحالیکه میتوان از این اطلاعات به صورت کارا تر مانند محاسبه احتمال تعلق هر پیکسل به هر کلاس خاص استفاده کرد. 2- با توجه به نویزهای موجود در تصاویر عمق حسگر کینکت، میتوان برای افزایش کارایی از دادههای عمق لیزر اسکنرها استفاده کرد که به مراتب نویز کمتر و دقت بالاتری از صحنه را ارائه میدهند. 3- ایده دیگر میتواند بهبود اطلاعات تصویر در هر مرحله از تکرار الگوریتم یافتن بهینه تابع انرژی باشد. به عنوان مثال میتوان با استفاده از دانشی که در هر مرحله از تکرار بدست میآوریم، بردار نرمال بدست آمده در مرحلهی قبل را بهبود ببخشیم تا در انتها دارای بردار نرمالی بدون نویز برای هر پیکسل تصویر باشیم. 4- استفاده از مدل چند مقیاسه مدل تصادفی مارکوف به صورتی که در سطوح مختلف هرم تصویر از دادهها با الویتهای مختلف استفاده کرد. به عنوان مثال میتوان در سطوح بالایی هرم که سطوح کلی از صحنه را شامل میشود از داده عمق با ضریب بیشتر استفاده کرد و در سطوح پایین هرم که جزییات بیشتری از صحنه را شامل میشود به دادههای رنگ الویت بیشتری برای دخالت در تابع انرژی را داد. 5- میتوان با استفاده از طبقهبندهای کارا برای بدست آوردن تعلق هر داده با توجه به ویژگیهای آن به یک کلاس خاص استفاده کرد و هدف از روش پیشنهادی را به تشخیص اشیاء داخل صحنه تغییر داد.
|
تخمین دمای هسته در پردازنده چندهسته ای با استفاده از شمارنده های کارایی با در نظر گرفتن اثر دمایی همسایگی
|
دخالت دادن سرعت فن در مدل های تخمین دما بررسی اثر وفق پذیری بازه زمانبندی بر اساس فرکانس جاری در مدل های تخمین دما 3- بررسی اثر استفاده از ترکیب وقایع کارایی در مدل های تخمین دما 4- بررسی اثر استفاده از میزان فعالیت (مقادیر شمارنده های) هسته ها به جای دمای آن ها به عنوان اثر دمایی همسایگی 5- بررسی و مقایسه دقت و عملکرد مدل های تخمین دمای مختلف در بازه های زمانبندی کوچک تر مثل 10ms، 20ms، ...و 90ms و درنهایت یافتن مقدار بهینه بازه زمانبندی
|
ارائهی روش نقطهوارسیگیری بدون دیسک برای بازیابی از خطا در سیستمهای چندپردازندهای نهفته بحرانی-ایمن
|
در این پایاننامه درباره اهمیت سیستمهای نهفته بحرانی-ایمن توضیح داده شد و تحملپذیری اشکال نرمافزاری به عنوان یک جزء اساسی برای آنها معرفی گردید که اتکاپذیری را در این سیستمها افزایش میدهد. بازیابی بخش مهمی از فرآیند تحملپذیری اشکال نرمافزاری را تشکیل میدهد که نیاز به ذخیرهسازی اطلاعات اساسی در یک نقطه، برای از سرگیری ادامه اجرا از آن نقطه، در زمان رخداد خطا دارد. ذخیرهسازی اطلاعات میتوان به دو شکل ذخیره نمودن در دیسک و ذخیره نمودن در حافظه انجام شود که همانطور که گفته شد حافظهها سرعت بالاتری دارند و زمان ذخیرهسازی را کاهش میدهند. در این پایاننامه یک روش نقطهوارسیگیری بدون دیسک و بازیابی رو به عقب برای سیستم چند پردازندهای با قابلیت اجرای چند پردازش همزمان بر روی هر پردازنده، شبیهسازی شده است. این سیستم دارای سه بخش اختصاص پردازشها و گروهبندی، ذخیره نقطهوارسی پردازشها و بازیابی نقطهوارسی پردازشهای پردازندههای خطادار است که در ادامه هر کدام به شکل خلاصه توضیح داده میشود. اختصاص پردازشها و گروهبندی: هر پردازش که بر روی هر پردازنده اجرا میشود برای خود نقطهوارسی جداگانهای دارد که در زمان خطا در پردازنده، به این اطلاعات برای بازیابی نیاز دارد. بنابراین نیاز است که اطلاعات نقطهوارسی، جداگانه برای هر پردازش ایجاد شود و پس از آن گروهبندی پردازندهها صورت گیرد تا در بخش بعد، برای ذخیره اطلاعات پردازشها از این گروهبندی استفاده شود. ذخیره نقطهوارسی پردازشها: از آنجایی که بر روی هر پردازنده چند پردازش اجرا میشود، نمیتوان نقاطوارسی تمام پردازشهای یک پردازنده را بر روی پردازندهی یکسانی ذخیره نمود چرا که انجام این کار باعث میشود در صورت خرابی پردازنده، چندین مجهول وجود داشته باشد و تمام نقاطوارسی از دست بروند. بنابراین پس از انجام گروهبندی، توازن اطلاعات پردازشهای نظیر هر گروه از پردازندهها به طور جداگانه، بر روی دو پردازنده از گروه بعدی ذخیره میگردد. به این ترتیب در زمان رخداد یک خطا در هر گروه، اطلاعات نقطهوارسی برای کدگشایی حتما موجود خواهد بود و در اطلاعات ذخیره شده تنها یک مجهول وجود دارد که این تضمین میدهد امکان بازیابی وجود داشته باشد. بازیابی نقطهوارسی پردازشهای پردازندههای خطادار: پس از تعیین نقاطوارسی، گروهبندی و ذخیرهسازی، باید بتوان بازیابی انجام داد. پردازندهای که دچار خطا شده و اطلاعاتش را از دست داده است به پردازندهی نقطهوارسی در گروه بعد پیغام میدهد. پردازندهی نقطهوارسی، توازن نقطهوارسی پردازشهای نظیر گروه را دریافت نموده و با اطلاعاتی که خودش دارد XOR میکند. نتیجهای که به دست میآید، نقطهوارسی یکی از پردازشهای پردازنده خطادار است و این کار به ازای تمام پردازشهایش تکرار میگردد. روش پیشنهادی با اجرای چند پردازش بر روی هر پردازنده توانسته تعداد پردازندههای مورد نیاز را کاهش دهد. روش مقاله پیشین تنها پاسخگوی یک پردازش است و در صورت افزایش تعداد پردازشها، پاسخگوی انجام بازیابی نمیباشد حال آنکه روش پیشنهادی وابسته به تعداد پردازشهایی که اجرا میشود، نیست و با هر تعداد پردازش قابلیت بازیابی دارد. از طرف دیگر در هر خطایی که در پردازنده رخ دهد، روش مقاله پایه تنها یک پردازش را از دست میدهد ولی روش پیشنهادی حداقل یک پردازش را از دست میدهد و این یعنی خطایی که در یک پردازنده از روش پیشنهادی رخ میدهد به منزلهی رخداد چند خطا در مقاله پایه است. با توجه به مطالبی که گفته شد، در این پایاننامه سعی شده است برخلاف روش قبلی که با شروط تعیین کرده، تعداد پردازندههای مصرفی را بسیار افزایش میدهد، روشی ارائه شود که تعداد پردازندههای کمتری را درگیر نماید و در صورت وجود محدودیت در پردازنده، امکان اجرای پردازشها به همراه فراهم آوردن تحملپذیری اشکال در سیستم، امکانپذیر باشد. کارهایی که میتوان جهت توسعهی سیستم پیشنهادی انجام داد در ادامه بیان میشوند. 1- در مقالات مختلف ذکر شده است که 99 درصد از خطاهایی که رخ میدهند، تک خطا و یا دو خطای همزمان است و تحمل تعداد خطاهای بیشتر تنها سیستم را پیچیده میسازد و زمان محاسبات را بالا میبرد. سیستم پیشنهادی بیش از دو خطای همزمان را هم پوشش میدهد ولی اگر دو خطا همزمان در یک گروه رخ دهند مشکل ایجاد میشود که احتمال رخداد این حالت بسیار نادر است. راهحلی که میتواند برای همین درصد کم پیشنهاد شود، ترکیبی از ذخیرهسازی نقطهوارسی بدون دیسک و مبتنی بر دیسک است؛ به این معنی که یکی از نقاطوارسی بر روی دیسک ذخیره گردد. نتیجهای که این کار خواهد داشت این است که در صورت رخداد مثلا دو خطای همزمان در یک گروه، دو مجهول وجود دارد که در حالت عادی مشکل ایجاد میکند ولی با انجام این کار میتوان تنها اطلاعات یک پردازش را از دیسک خواند تا معادله تک مجهولی شود و با اطلاعات سایر پردازندهها که سالم هستند، پردازش مجهول دیگر را نیز بازیابی کرد. 2- کار دیگری که میتوان انجام داد این است که نقاطوارسی را پردازندههایی با تعداد پردازش کمتر در گروه بعد نگهداری کنند که مصرف حافظه متعادلتر گردد. 3- میتوان روش تقسیمبندی جدیدی استفاده نمود به این صورت که اگر تعداد پردازندههای اضافی که وجود دارد از دو پردازنده بیشتر بود، گروه جدیدی تشکیل شود و پردازندههای اضافی عضو آن گروه شوند. این کار باعث میشود یک گروه اضافه شود و در نتیجه یک خطا بیشتر قابل تحمل شود.
|
تلفیق الگوریتم رقابت استعماری و انتخاب سریع زمان آماده سازی در حل مسأله برنامه ریزی توالی هواپیماها
|
باوجود تمامی پژوهشهای صورت گرفته در ارتباط با مسائل برنامهریزی فرود هواپیماها و تخصیص هواپیماها به ورودیهای مسافری، در هیچیک از مطالعات صورت گرفته، حل این دو مسأله بهصورت یکپارچه و با استفاده از الگوریتم ERT موردتوجه قرار نگرفته است. این در حالی است که جوابهای بهدستآمده در حل مسأله برنامه ریزی فرود هواپیماها درواقع پارامترهای ورودی حل مسأله تخصیص هواپیماها به ورودی مسافرین است که باوجود وابستگی زیاد دو موضوع، هر یک از این دو مسأله تاکنون مستقل از هم موردبررسی و مطالعه قرارگرفته اند. نگاه به این دو موضوع بهعنوان یک موضوع واحد میتواند دو مزیت عمده ی افزایش رضایت مندی شرکتهای هواپیمایی از خدمات ارائهشده توسط فرودگاه و همچنین افزایش در سطح درآمدی فرودگاه ها را بهصورت هم زمان پوشش دهد. بدینصورت که با تعیین توالی فرود با توجه به منابع موجود در فرودگاه، امکان تخصیص هواپیماهای بیشتر به ورودی های مسافران وجود خواهد داشت که رضایت بیشتر مسافران از شرکت هواپیمایی و به دنبال آن رضایت بیشتر شرکت هواپیمایی از فرودگاه را به همراه دارد که درنتیجه آن، با اختصاص هواپیماهای بیشتر شرکتهای هواپیمایی به فرودگاه، افزایش در سطح درآمدی فرودگاه میسر خواهد شد.
|
روشی برای خودپیکربندی در خوشه ای از خدمتگزارهای مجازی بمنظور کاهش توان مصرفی
|
در این پایان نامه جهت ساده سازی و حفظ تعادل اولیه بین مؤلفه های سیستم، خدمتگزاران میزبان و ماشین های مجازی هر کدام به ترتیب از لحاظ سخت افزاری و نرم افزاری کاملاً همگون هستند. (بخش 5-1) همچنین برنامه کاربردی مورد استفاده نیز از لحاظ ویژگی های کارایی در تمام آزمون ها همگون است. یکی از کارهایی که می توان در آینده انجام داد پشتیبانی معماری ارائه شده از محیط-هایی با بستر سخت افزاری و نرم افزاری ناهمگون و دارای برنامه های کاربردی متنوع است. از دیگر کارهایی که می توان در آینده انجام داد، تحلیل وابستگی بین تغییرات زمان پاسخ دهی برنامه و اعمال تصمیماتی چون مهاجرت و ایجاد یا حذف ماشین مجازی است. با توجه به نتایج بدست آمده در دو بخش پایانی فصل 5 به نظر می رسد استفاده از معماری خودپیکربند در مقایسه با معماری ساده، زمان پاسخ دهی را با شیب تندتری تغییر می دهد. یکی از دلایل احتمالی این مشاهده می تواند در تفاوت ذاتی بین دو عمل مهاجرت و ایجاد یا حذف ماشین مجازی باشد. تحلیل این گونه موارد نیز می تواند در کارهای آینده انجام شود. یکی از ویژگی هایی که روش ارائه شده در این پایان نامه نسبت به مورد مشابه خود دارد، بهبود عملکرد معماری در شرایطی است که بار کاری اعمالی به محیط کاملا متغیر در زمان باشد و درخواست های ارسال شده به خوشه حاوی صفحاتی پویا با زمان های پاسخ دهی متفاوت باشد. در اینگونه مواقع و در یک معماری سه لایه شبکه ای، تمامی خدمتگزارهای وب جهت پاسخ دهی به موازنه کننده بار نیاز به برقراری ارتباط با یک یا چند بانک اطلاعاتی دارند. به همین جهت در واقع این بانک اطلاعاتی مؤلفه ای در محیط است که خدمتگزارهای وب به آن وابسته اند. همچنین زیرساخت شبکه ای که این خدمتگزارهای و میزبان های آن ها در آن قرار دارند نیز وابستگی بین مؤلفه های سیستم را افزایش می دهد. یکی دیگر از کارهایی که در آینده می توان انجام داد تحلیل وابستگی به سایر منابع است. این منابع می توانند بانک های اطلاعاتی موجود در سیستم، شبکه ارتباطی بین مؤلفه-ها و غیره باشد. در این پایان نامه جهت تصمیم گیری بین انجام دو عملیات مهاجرت و ایجاد یا حذف ماشین مجازی از یک شبکه عصبی استفاده شد. فرایند آموزش این شبکه عصبی همان طور که در بخش 4-2 گفته شد با استفاده از فایل های دسترسی وب بازه یک هفته ای پرتال پویا انجام شد. دلیل انتخاب چنین بازه ای این بود که فعالیت کاربران و مؤلفه های این سیستم حدودا در بازه یک هفته و به خصوص در یک شبانه روز مشابه هم است. با این حال در اکثر مراکز داده واقعی زمان هایی در ماه و سال وجود دارند که رفتار سیستم با زمان های دیگر کاملا متفاوت است. به عنوان مثال می توان به بازه انتخاب واحد دانشجویی دانشگاه اشاره کرد که در ابتدای هر سال تحصیلی قرار دارد و در آن زمان بارکاری اعمالی به سیستم با سایر زمان ها کاملاً متفاوت است و این بار کاری در سال دو بار تکرار می-شود. از دیگر کارهایی که می توان در آینده انجام داد آموزش دائم شبکه عصبی در محیط واقعی می-باشد. بدین ترتیب در حالی که سیستم خودپیکربند مشغول انجام پیکربندی های لازم در محیط است؛ شبکه عصبی نیز رفته رفته با داده های بیشتری آموزش داده می شود و تصمیماتی که می گیرد متناسب با رفتار سیستم در یک هفته، ماه و در نهایت یک سال است. البته به دلیل تفاوت کاربردی این مورد، بایستی از شبکه های عصبی که پاسخگوی چنین کاربردهایی باشند استفاده کرد. ذکر این نکته در اینجا ضروری است که برخی از فعالیت های انجام شده در محیط های واقعی در بازه کوچکی از زمان، بار کاری سیستم را به شکلی غیرقابل پیش بینی تغییر می دهند. به عنوان مثال فرایند انتخاب واحد دانشجویی بار کاری سیستم را حداکثر 15 دقیقه در ابتدای زمان انتخاب واحد در هر روز به شدت بالا می برد. به همین جهت بایستی به بازه های پیکربندی مجدد محیط در معماری پیشنهادی که هر 5 دقیقه است توجه کرد، چرا که سیستم نمی تواند 5 دقیقه صبر کند تا در بهترین شرایط پیکربندی مجددش، وضعیت زمان پاسخ دهی را بهبود بخشد.
|
غنی سازی محتوای آموزش الکترونیکی مبتنی بر وب معنایی
|
ز جمله کارهایی که در جهت افزایش کیفیت و غنی نمودن محتوای آموزشی در سیستم پیشنهادی می توان انجام داد، بررسی تاثیر سایر معیارهای محتوا مانند حجم، روانی فهم، منبع تولید، زبان تولید و ترجمه آن، خودکار سازی روش های جستجو، مدیریت دانش و تولید دانش جدید از محتوا های موجود، گسترش روش های تولید محتوای نیمه نظارتی برای استخراج محتوای مفید، خلاصه سازی محتوای تولید شده در حد فهم و درک انسانی و همچنین ادغام محتواهای تولید شده برای کاهش دامنه های تولید شده در حوزه های تخصصی نام برد. تلاش در جهت تولید سیستم های مدیریت یادگیری مبتنی بر وب معنایی نیز از دیگر جنبه های مورد توجه در این مقوله است که باید همزمان با دیگر جنبه های این موضوع مورد توجه قرار گیرد.
|
تعیین خودکار شدت آبمرواريد پوسته ای، هستهای و زیرکپسولی خلفی
|
با توجه به این که بیماری آبمروارید در بین افراد با سن بالای 50 سال شیوع بالایی دارد، نیاز به یک سیستم خودکار تعیینشدت این بیماری کاملاً احساس میشود. اگرچه سعی ما بر این بوده است که سیستمی کاملاً خودکار برای تعیینشدت آبمروارید ارائه کنیم اما در مراحل پیش پردازش سیستم از تقطیع دستی ناحیه مردمک استفاده شده است که میتواند در ادامه این کار به صورت خودکار انجام گیرد تا یکی دیگر از گامهای خودکارسازی کامل روند تعیینشدت انجام گیرد. الگوریتم استفاده شده در این تحقیق شامل یک مرحله آموزش برونخطی میباشد که در موفقیت مرحله تست الگوریتم تأثیر غیر قابل انکاری دارد. با افزایش تصاویر آموزش و همچنین استفاده از امکان آموزش همزمان با تست میتوان در جهت بهبود الگوریتم قدم برداشت. همچنین زمان اجرای الگوریتم برای تست تصاویر به نسبت روشهای معمول ولی با دقت کمتر زیادتر میباشد که میتوان با استفاده از روشهای ارائه شده در مقالات برای کاهش زمان مدل ظاهر فعال این زمان را کاهش داد. همانطور که گفته شد نتایج برای آبمروارید زیرکپسولی خلفی و پوسته ای، نسبت به آبمروارید هستهای بدتر بود که به دلیل این که دید کافی در تصویر برای ناحیه کپسول خلفی وجود ندارد و بالطبع نمیتوان استخراج ویژگی را به درستی انجام داد، این مشکل ایجاد شده است. یک راه حل برای این موضوع این است که از تکنیکهای یادگیری ماشین برای تعیینشدت آبمروارید استفاده کرد که باعث میشود کاملاً متکی به ویژگیهای استخراج شده نباشیم و از موارد تعیینشدت شده قبلی برای تعیینشدت موارد جدید بهره ببریم.
|
زمانبندی در محاسبات ابری ترکیبی با حفظ محرمانگی داده ها
|
اولین مسئله قابل توجه در الگوریتم های پیشنهادی، استفاده از روش HEFT در مراحل مختلف زمانبندی است که کارایی و مرتبه زمانی این الگوریتم تاثیر قابل توجهی در کیفیت زمانبندی نهایی دارد. در آینده قصد داریم از یک الگوریتم ابتکاری سریع و کارا به جای این روش ارائه نماییم. مسئله بعدی در مورد معیارهای زمانبندی در الگوریتم های پیشنهادی است. در این روش ها معیارهای زمان، هزینه و مکان اجرای وظیفه برای زمانبندی درنظر گرفته شده اند که در آینده می توان چارچوب ایده آلی برای زمابندی ارائه نمود که معیارهای دیگری مانند قابلیت دسترسی، قابلیت اطمینان و... را نیز پشتیبانی نماید. تخمین زیرمهلت برای هر سطح گراف جریان کاری در الگوریتم دوم تاثیر قابل توجهی در افزایش کارایی این الگوریتم دارد. در نتیجه روش های آماری مناسبی که علاوه بر تعداد منابع، ظرفیت پردازشی منابع را هم درنظر بگیرند پیشنهاد می شود. علاوه بر این، برای تخمین دقیق تر زیرمهلت می توان هزینه ارتباطی را نیز مورد توجه قرار داد.
|
مکانیزم ترغیب همکاری مبتنی بر تئوری بازیها برای تکرار داده در شبکههای سیار اقتضائی
|
یکی از فرضهایی که در حین پیادهسازی راهکار این نوشتار در نظر گرفته شد، این بود که در تابع نتیجه هر گره، پارامتر احتمال ارسال میتواند صفر یا یک باشد. برای کار آینده پیشنهاد میشود این فرض که برای سادگی کار در نظر گرفته شده برداشته شود و طی یک فرآیند یادگیری محلی میزان بهینه این احتمال برای هر گره مشخص شود. همچنین مکانیزم نظارت و جریمه یک بار در ابتدای فرآیند مشارکتی هر گره ممکن است با توجه به رفتار خودخواهانه آن گره به کار گرفته شود؛ این فرض نیز میتواند به این صورت که گرهها هر چندین بار رفتار خودخواهانه بروز دهند تغییر کرده و تأثیر آن بر مکانیزم پیشنهادی تحلیل و بررسی شود. همچنین به کارگیری روشهای تشخیص گره خودخواه پیشرفته تر و مقایسه آن با راهکارهای موجود در حوزه شبکههای بیسیم اقتضائی باز می توان یکی دیگر از جهتگیری ها برای کار آینده باشد.
|
الگوریتم تکامل تفاضلی تعمیم یافته به همراه مطالعه انتخاب هوشمند در عملگر جهش
|
تاثیر جمعیتهای مختلف و تعداد ابعاد بالاتر نیز بر روی روش پیشنهادی بررسی گردند. Ø این روش را در قالب یک چهارچوب برای سایر نسخههای الگوریتم تکامل تفاضلی مورد ارزیابی و آزمایش قرار داد. Ø تاثیر روشهای دیگر کنترل پارامترها بر UDE میتواند مورد مطالعه قرارگیرد. Ø رویکردهای ترکیبی دیگر از مبتنی بر اطلاعات فضای طراحی و فضای تابع هدف طراحی شود. در ادامه جهت بهبود روش GDE پیشنهاد میشود: Ø مکانیزم کنترل مجموعههای جهش از حالت تصادفی فعلی بصورت یادگیرنده و تطبیقی درآید. Ø تاثیر تعداد ابعاد بالا و تعداد جمعیتهای مختلف بررسی شود. Ø جهشهای قابل تولید جدید با عناصر مختلف پویش شوند تا به تعداد عملگرهای جهش موثر این الگوریتم افزوده شود. Ø سایر روشهای کنترل پارامتر نیز بصورت ترکیبی میتوانند در درون استخرهای جهش مورد ارزیابی قرارگیرند.
|
رتبه بندی نتایج پرس وجوهای SPARQL بر مبنای تحلیل پیوند و محتوا
|
اگرچه نتایج ارزیابی روش پیشنهادی در این پایان نامه، رضایت بخش است اما راه حل هایی برای توسعه و بهبود روش رتبه بندی ارائه شده وجود دارد. در این بخش، مهمترین گام هایی که در ادامه-ی مسیر این تحقیق قابل انجام است، ارائه خواهد شد. توسعه روش پیشنهادی برای در نظر گرفتن سایر نیازمندی های الگوریتم های رتبه-بندی: یک الگوریتم رتبه بندی برای اینکه در موتورهای جستجو قابل استفاده باشد باید مقیاس پذیر و مقاوم در برابر هرزنامه های محتوا و پیوند بوده و نیز وابسته به دامنه ی خاصی نباشد. روش رتبه-بندی پیشنهادی روی داده های متعلق به دامنه های مختلف، بخوبی عمل کرده است اما همان طور که در بخش ؟ اشاره گردید، هدف روش پیشنهادی رفع چالش هایی بوده است که در نتیجه ی عدم توجه به ویژگی های موثر داده های وب معنایی در الگوریتم رتبه بندی، حاصل شده اند. دو دیدگاه برای توسعه ی روش پیشنهادی وجود دارد. نخست اینکه، با تشخیص انواع هرزنامه های موجود در وب معنایی و نحوه ی مقابله با آن ها، روش رتبه بندی پیشنهادی به گونه ای توسعه یابد که در برابر این هرزنامه ها مقاوم بوده و بتواند با آن ها مقابله کند. دیدگاه دوم برای بهبود روش پیشنهادی، در خصوص قابلیت اجرای آن روی داده هایی با حجم بسیار بالا است. در حال حاضر روش رتبه بندی پیشنهادی روی مجموعه داده ای با حجم بسیار بالا قابل استفاده نیست و لازم است با استفاده از زیرساخت های مناسب و مدل های برنامه نویسی موازی توسعه یابد تا مقیاس پذیر بوده و نتایج حاصل از آن از دقت بیش تری برخوردار باشد. بررسی نحوه ی بروزرسانی رتبه های محبوبیت: در این تحقیق، به نحوه ی محاسبه ی رتبه-ی محبوبیت برای اسناد معنایی پرداخته شد. نکته ی مهمی که وجود دارد این است که با خزش داده های جدید توسط خزنده، لازم است رتبه های محبوبیت محاسبه شده، بروزرسانی شوند. با توجه به اینکه رتبه ی محبوبیت، بطور مستقل از پرس وجو و برای تمام داده های موجود در مخزن داده اندازه گیری می شود، حجم پردازش های لازم برای محاسبه ی آن بسیار بالا است. بنابراین، محاسبه ی مجدد رتبه ها با هر دُور جدید از خزش وب، مقرون به صرفه نیست و لازم است از روش های هوشمندانه برای بروزرسانی رتبه ها استفاده شود. براساس دانش به دست آمده از این تحقیق، تابحال مطالعه ای در این راستا حداقل در حوزه ی وب معنایی انجام نشده است. توسعه ی معیارها و سنجه ها در مدل پیشنهادی برای ارزیابی محبوبیت منابع داده و اسناد معنایی: یکی از موارد مهم در راستای ادامه ی این تحقیق، توسعه ی معیارها و سنجه های ارزیابی محبوبیت است تا به کمک آن بتوان به روشی کامل و جامع برای ارزیابی الگوریتم های رتبه-بندی محبوبیت در وب معنایی دست یافت. لازمه ی اینکار، انجام یک مطالعه ی کامل و جامع در خصوص مدل های ارزیابی کیفیت داده ها می باشد.
|
استخراج حقایق از متون فارسی در قالب RDF
|
تحلیل معنایی بیشتر حقایق: همانطور که در چالشهای مطرح شده در فصل راهکار پیشنهادی بیان شد، اگر تحلیل معنایی بیشتری بر روی حقایق انجام شود، در نتیجه حقایق با کیفیت بهتری برای تبدیل به قالب معنایی RDF آماده میشوند. ابهامزدایی موجودیتها و روابط: با توجه به محتوای اسناد، برای شناسایی URI مناسب برای موجودیتها و روابط ابهامزدایی انجام شود. مقیاسپذیری: با توجه به این که استخراج اطلاعات و برنامههای کاربردی متن کاوی با مقدار بسیار زیادی از اطلاعات متنی با ارزش روبرو هستند، و از طرفی استخراج موجودیتها و روابط از اسناد از نظر محاسباتی یک کار سنگین و گران میباشد. اگر مقیاسپذیری سیستم استخراج اطلاعات ارتقا یابد، میتوان اطلاعات بیشتری از اسناد در زمان کمتری بدست آورد. ارزیابی خودکار سیستم استخراج اطلاعات: همانگونه که در فصل مرور ادبیات مطرح شد، ارزیابی حقایق استخراج شده را میتوان از دو جنبه بررسی نمود؛ اول اینکه صحت و درستی حقایق استخراج شده مورد ارزیابی قرار گیرد و جنبه دوم مربوط به ارزشمندی این حقایق میباشد. با توجه به استخراج خودکار حقایق، معیار سنجش صحت و ارزشمندی یکی از چالشها در ارزیابی اطلاعات در استخراج آزاد میباشد. در حال حاضر ارزیابی سیستمهای استخراج اطلاعات با استفاده از افراد خبره و یا میزان کارایی کاربرد آنها در سیستمهای دیگر مورد بررسی قرار میگیرد. تولید تجزیهگر وابستگی با دقت بالا: اگر تجزیهگر وابستگی با دقت بالایی تهیه شود، میتوان از آن در سیستم پیشنهادی استفاده نمود
|