بشر در مقابل دیگران همیشه در حال نمایشی دروغین از خود است، در واقع ترس و واهمه‌ای كه از نقاط تاريك وجود و شخصيتمان داريم مسبب اين معضل شده و زمينه‌ نارضايتي از زندگي را به وجود آورده است. نويسندگان در این  كتاب ضعف‌ها و رفتارهای بدمان را با عنوان سایه معرفی می‌کنند و به بیان راهكارهايي جهت لمس آن، تقويت مهارت‌ها و توانايي‌ها و در نتيجه پذيرش حقيقت وجوديمان مي‌پردازند.
در بخشی از کتاب می‌خوانیم:
"بنابر تعريف يونگ، سايه به ما مي‌گويد ضعف‌هاي خود را ناديده بگيريم و آن را به ديگران فرافكني كنيم. براي اجتناب از اين احساس كه به اندازه كافي خوب نيستيم، اطرافيانمان را هم به اندازه كافي خوب نمي‌بينيم. بعضي از اين احساسات اثر چنداني بر زندگي و كارهايمان ندارند؛ اما بعضي از آنها مسئله مرگ و زندگي هستند. از ستاره‌های سينما انتقاد مي‌شود كه زيادي وزن كم كرده‌اند و از طرف ديگر بيشتر افراد جامعه چاق هستند. جنبش‌های ضد جنگ به جنبش‌های غير ميهن دوستانه متهم مي‌شوند؛ در حالي كه مردم ماليات مي‌پردازند تا شهروندان كشورهايي را بكشند كه هرگز هيچگونه آسيبي به آمريكا نزده‌اند. همه فرافكني مي‌كنند تا در دفاع از خود برنده شوند و اتهامي به خودشان وارد نشود."