«رهش» داستان زوجی معمار است و در تهران  اتفاق می‌افتد، نگاه معمارانه شخصیت‌های داستان به تهران و معماری آن نکته برجسته‌ای از این کتاب است، شاید بتوان گفت شخصیت داستان، شهر است آن هم شهر تهران که در میان دود و ترافیک و ساختمان‌های... غرق می‌شود شهری که باتخریب خانه‌ها و ساختمان‌های قدیمی خود چهره‌ای تازه می‌گیرد و اما خاطرات شهر .....
در بخشی از کتاب می‌خوانیم:
"صبح‌ها سایه می‌افتاد تو خانه‌ی آن‌ها و بعدازظهرها سایه می‌افتاد تو خانه‌ی ما. آقای هم‌سایه صبح زود می‌رفت سرکار و بعدازظهرها چای را با خانم‌ش زیر سایه‌ی درخت بید خانه‌ی ما می‌نوشیدند و ما که دیرتر صبحانه می‌خوردیم، میز و صندلی‌ها را کمی می‌کشیدیدم آن سمت و صبحانه را زیر سایه‌ی درخت بید آن‌ها می‌خوردیم. صبحانه زیر سایه‌ی آن‌ها بود و عصرانه زیر سایه‌ی ما. هم‌سایه بودیم دیگر."